حالا بحث خودمان
فقه از حديث توليد شده
حديث چيزي جز بيان حرفها و رفتارهاي معصوم (ع) كه نبوده
خاطرهگويي
نشسته بودم
امام (ع) آمد
يكي از حاضرين سؤالي پرسيد
ايشان پاسخ فرمودند
همين
حديث يعني بيان خاطره
كه معمولاً همراه با ذكر سند است
يعني راويها
تلاش ميشده تا اسم آدمهايي كه به ترتيب خاطره را گفتهاند
پيوست شود
تا بر رسميّت مطلب بيافزايد
مثل امروز خود ما گاهي:
جواد ميگفت از مرتضي شنيده كه ديده بوده احمد توپ رضا رو برداشته!
ما هم وقتي مطلب مهم باشد
نقل سند ميكنيم
تا بر استحكام كلام بيافزاييم
اين ميشود حديث
فقه چيست؟
چون فاصله افتاده
بين ما تا راويان حديث
تا كساني كه در جلسه حاضر بودهاند
قرائن را نميتوانيم به خوبي بفهميم
شايد دشمني در جمع بوده
معصوم (ع) ناگزير كلام را جور ديگر گفته
شايد لحن ايشان خاصّ بوده
مثلاً سؤالي
يا انكاري:
وضو براي رفع جنابت كافيست؟!
خب وقتي سؤالي و انكاري بيان بفرمايند
منظور كلام كلاً برعكس ميشود
و ما
كه در جلسه نبوديم
ممكن است اينطور در كتابها بخوانيم:
وضو براي رفع جنابت كافيست.
مجبوريم به سؤالكننده دقت كنيم
كه چگونه پرسيده است
و شخصيت تاريخي او را بررسي
كه كه بوده است
و روايتهاي ديگر را
تا مقايسه و سنجش انجام دهيم
اين ميشود فقه
درك مطالبي كه از معصومين (ع) نقل شده است
اما عرفان كه اينطور نيست
فلسفه هم نيست
كلام و اخلاق هم حتي
آنها منابعشان متفاوت ميشود
روششان هم
[ادامه دارد...]