آماده بودن براي جنگ مهم است. انساني كه براي امتحان به دنيا آمده، هميشه در حال جهاد است؛ روزي جهاد با دشمن و روزي جهاد با نفس. مبارز وقتي مسئوليتي هم ندارد، مبارزه را نبايد از ياد ببرد. هميشه بايد آماده باشد. اين نوشته چنين منظوري دارد. نوعي آمادگي ذهني را فراهم نمايد، تا وقتي مسئوليتي در مبارزه فراهم شد، بيدرنگ اقدام كرده و تعلّل نكند. انسان انقلابي نميتواند بيخيال باشد، او دائم دغدغه جامعه اسلامي را دارد.
خواب
چشمهايت تازه گرم شده است. خواب به سراغت آمده. پس از روزي پركار. اگر چه شغل مهمّي نداري، اما كار مهمي داري؛ به بهترين وجه انجام دادن كار! انساني كه اهليّت داشته باشد، هر كاري را، حتي سادهترين، تلاشش اينكه به درستترين صورت انجامش دهد. اين مهمترين كار اوست. خسته است. آمده كه بخوابد.
مزاحم
تلفن زنگ ميزند، در همان لحظات اول. گوشي را با بيحوصلگي بر ميدارد. انتظار خبر مهمي را ندارد. معمولاً تبليغات است؛ چهار شماره آخر اين سيمكارت مثل شماره شماست، ميخواهيد بخريد؟! دستگاه هشدار نشت گاز نميخواهيد؟! كپسول آتشنشاني براي خودروي خودتان؟! بيمه شما رو به اتمام است، نميآييد بيمه كنيد؟!
صاعقه
اما هيچكدام نيست، از اينها. يك فرد مهم پشت خط است. فردي مهمتر از از هر مهمّي. مهمتريني كه تصوّرش برايت ممكن است: «شما از اين لحظه مسئولي!». براي همين تماس گرفته. شما را پيدا كرده، شايسته براي خدمت به نظام اسلامي؛ انقلاب. كار مهمي كه بر دوش تو نهاده. كاري كه اكنون «تو» بايد انجامش دهي. آيا آمادهاي؟!
عشق
دوست داريم، همهمان. همه ما عاشق مسئوليت هستيم. همه دوست داريم منصبي مهم در نظام اسلامي بر عهده داشته باشيم. آنهاييمان كه دنياپرستيم، براي جاهطلبي، تا ارضا شود، تمام نيازهاي غيراساسيمان. و آنهايي از ما كه خداپرستيم، براي خدمت، تا بيشتر به اسلام عزيز خدمت نماييم، به قاطبه مسلمانان، به جامعه اسلامي كه خدا را عبادت كرده باشيم، تا در نظر او بيشتر جلوه كنيم، تا خدا از ما راضيتر شود.
ناممكن
اما ميداني نميشود. تو آگاهي. نظام اداري كشور را. ساختاري كه با آن مواجهي. پيچيدگيهاي غربي آن را. قوانيني كه از اعصار گذشته باقيمانده، فرهنگي كه اجازه كار به تو نميدهد. فتيلهپيچ تحويل بوروكراسي بيمحصول. راندمان و بهرهوري ندارد. ميداني نميشود. نميتواني يعني. كاري كه تو در نظر داري، با اين سيستم نميشود.
شرط
نه اينكه نشود، سخت است. تصميمات تو پشتيبان ميخواهد. انقلابي كه بخواهي عمل كني، بخشي از سازمان روبهروي توست، همان بخش قدرتمند آن. آنهايي كه در مناصب قدرت و ثروت نشستهاند. تضمين ميخواهي و از همين رو شرط ميگذاري. شرطي كه معمولاً نميشود. قبول نميكنند. اما ميگويي. آنچه براي تحوّل سازمان نياز داري.
[ادامه دارد...]