صعود به آسمان زيباست
فقط به اين دليل
يا شايد هم
به گمانم
دور شدن از زمين
از خاك
از دنياي پايين
دليل عشق و علاقه فطري انسان به پرواز
هفته پيش ساختم
بچهها خيلي بادبادك دوست دارند
سيداحمد ساخته بود
مريم هم
قبلتر برديم و هوا كرديم
كوچك
سقوط
نابودي
نتوانستند بالا بروند
اين شد كه خودم ساختم
خيلي بزرگ
تا خورد
از وسط
حصير نداشتم
مثل قبل نيست كه در هر خانهاي پيدا ميشد
به خاطر پردههاي حصيريِ معمول در بالكنها و حياطها
مقوا تا كردم و چسباندم
قوطيهايي
به عنوان اسكلت
زور نداشت اما
باد هم شديد
اين بوستان غدير چه باد تندي دارد!
هفته قبل تا خورد
قوطيهاي مقوايي طاقت نياوردند
سيخ چوبي چسبانديم
محكم
اين هفته برديم
پنجشنبهها تعطيلاند و بيكار كه نبايد باشند
بالا رفت
خيلي عالي
زماني كوتاه
اينبار خود روزنامهها پاره شد
خود بادبادك
اگر چه اسكلت باقي ماند
بادبادك مهم نيست
مهم شادي و تجربه كودكان است
توليد و كار گروهي
يكي دو ساعتي كه سرگرم شدند!
اميرالمؤمنين (ع): «سُبْحانَكَ خالِقاً وَ مَعْبُوداً، بِحُسْنِ بَلائِكَ عِنْدَ خَلْقِكَ خَلَقْتَ داراً وَ جَعَلْتَ فيها مَأْدُبَةً: مَشْرَباً وَ مَطْعَماً، وَ اَزْواجاً وَ خَدَماً، وَ قُصُوراً وَ اَنْهاراً، وَ زُروعاً وَ ثِماراً; ثُمَّ اَرْسَلْتَ داعِياً يَدْعُو اِلَيْها. فَلاَ الدّاعِىَ اَجابُوا، وَلا فيما رَغَّبْتَ اِلَيْهِ رَغِبُوا، وَلا اِلى ما شَوَّقْتَ اِلَيْهِ اشْتاقُوا.» (نهجالبلاغه، خ108)
منزّه آفريدگار و معبودى هستى، به نيكويى نعمتت بر بندگان است كه سرايى (چون آخرت) به وجودآورده اى، و در آن سفره اى قرارداده اى داراى آشاميدنى وخوردنى، و همسران و خدمتكاران، و قصرها و نهرها، و زراعت ها و ميوه ها; سپس دعوت كننده اى را فرستادى تا مردم را به آن دعوت كند. ولى نه دعوت كننده را پاسخ گفتند، و نه در آنچه ترغيب كردى رغبت نمودند، و نه به آنچه تشويق فرمودى مشتاق شدند. (ترجمه انصاريان)