خواست تا بپزد
تا به كلاس ببرد
معلّم گفته هر يك غذايي بياورند
چيزي كه خودشان پخته باشند
كار خوبيست
ايجاد انگيزه
بايد ياد بگيرند
خودش اصرار كه فسنجان
زياد دوست دارد
قبول كردم
و شرطي داشت
هيچ دخالتي نكنم
جز راهنمايي
يكبار دستور را گفتم و نوشت
اندازههاي مواد
بعدازظهري بود
ساعت 10 صبح آغاز كرد
غذايش 11ونيم آماده بود
در ظرف دربستهاي ريخت و به مدرسه برد
زيادتر از آني كه همه را ببرد
با اينكه نهار ما قرمهسبزي بود
سيدمرتضي ترجيح داد فسنجان مريم را بخورد
بعد از اين كه از مدرسه آمد
خيلي هم تعريف كرد
قرمهسبزي را فقط سيداحمد خورد
غذاي مرا يعني!
خودمان را كه گم كنيم بيراهه ميرويم
خانواده اگر سلول جامعه است
بايد كه دخترانمان را آماده سازيم
آماده براي ساختن نسل آينده
تقسيم كار يعني همين!
قال الأمير (ع): «سُبْحانَكَ ما اَعْظَمَ شَأْنَكَ! سُبْحانَكَ ما اَعْظَمَ ما نَرى مِنْ خَلْقِكَ وَ ما اَصْغَرَ عِظَمَهُ فى جَنْبِ قُدْرَتِكَ! وَ ما اَهْوَلَ ما نَرى مِنْ مَلَكُوتِكَ! وَ ما اَحْقَرَ ذلِكَ فيما غابَ عَنّا مِنْ سُلْطانِكَ! وَ ما اَسْبَغَ نِعَمَكَ فِى الدُّنْيا! وَ ما اَصْغَرَها فى نِعَمِ الاْخِرَةِ!» (نهجالبلاغه، خ108)
منزّهى ازهر عيب، چه بزرگ است شأن تو! منزهى، چه عظيم است آنچه از مخلوقاتت كه مى بينيم و چه كوچك است عظمت آن در كنار قدرت تو! و چه دهشت آور است آنچه از ملكوت تو مشاهده مى نماييم! و چه اندازه حقير است آنچه ديده مى شود در برابر آنچه از سلطنت تو براى ما ناپيداست! نعمتهايت در اين دنيا چه گسترده و فراوان است! و با اين حال در برابر نعمت آخرتت چقدر كوچك است! (ترجمه انصاريان)