«اومديم دو دقيقه خودتونو ببينيم
همهش تو آشپزخونهايد»
اين تعارف معروف فارسي
شده حال و روز اين روزهاي مريم
به گمانم از گرسنگيست
آدم گرسنه بيشتر از پخت و پز لذّت ميبرد
انگار
كار با خوردنيها
براي روزهداري كه نميتواند بخورد
هر روز يك چيزي درست ميكند
امروز نان برنجي
براي اولين بار
تا ديدم پرسيدم: زياد زرد نشده؟!
تا شنيد پاسخ داد:
«سيداحمد كل زعفرون رو خالي كرد توش»
اشكالي ندارد
سخت نميگيرم
كار بكند
ياد بگيرد
فعلاً اين مهم است
جرأت پيدا كند
جسارت بر كارِ خانه
خانهداري
تخصصي كه براي آتيه خود نياز دارد
نياز، دلبسته ميكند
احساسِ نياز
ميكِشَد انسان را
احساس گرسنگي به آشپزخانه
به پخت و پز
و احساسِ نداري
فقر
بيچارگي
به سوي خالق بينياز
انسان اگر حسّ كند چقدر محتاج است
در اصل وجود خود
و تمامي نَفَسهايي كه ميكشد
اگر توجه پيدا شود
از دعا و نماز هم لذّت ميبرد
ميخواهد همهاش در سجاده باشد
قرآن دستش باشد
اگر لذّت نميبريم
از عبادت
احساس نياز نميكنيم
دچار غفلتيم
فراموشي
حاليمان نيست
خدا كند حاليمان بشود
قبل از اينكه ديرمان بشود!
«وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ ... لَّقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَـذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» (ق:19و22)
و سكرات و بيهوشي مرگ، حق را [كه همه واقعيات جهان پس از مرگ است] مي آورد [و به محتضر مي گويند:] اين همان چيزي است كه از آن مي گريختي ... [به او مي گويند:] تو از اين روز بزرگ در بي خبري و غفلت بودي، پس ما پرده بي خبري را از ديده [بصيرت] ات كنار زديم در نتيجه ديده ات امروز بسيار تيزبين است. (ترجمه انصاريان)