با بچهها رفتيم
قطعه مخصوص
جايي براي مدافعان حرم
چند قسمت
هر بخش پرچمي متفاوت
احتمالاً گردانهاي مختلفي بوده
فاتحه خوانديم
براي شهداي مدافع حرم
همه با هم
ارزشها را نميشود ياد داد
كودك بايد فرا بگيرد
خودش
آموزشي نيست
آموختنيست
چگونه؟!
كودك اولويتها را فرا ميگيرد
وقتي رفتار والدين را ببيند
چه چيز برايشان مهم است
چه چيز غيرمهم
برايشان گفتم:
«اگر ميتوانستم ميرفتم!»
اينكه بدانند پدرشان هم مشتاق بوده
اگر نتوانسته
امكانش را نداشته
ايثار را ياد بگيرند
اصلاً زيارت قبور شهدا براي همين است
يا ليتني كنتُ معهم را
تا فأفوز فوزاً عظيما*
دستشان درد نكند
كنار اين قطعه
تانك و توپ و نفربر و ضدهوايي هم گذاشتهاند
بچهها خيلي دوست داشتند
ساعتي را صرف بازي با آنها
آيا جنگ خوب است؟!
آموزش جنگ؟!
تحريك كودكان به آن؟!
قطعاً خير
ما مسلمانيم
انسان
از جنگ بيزار
اما دشمن هست
دشمن تابع ابليس است
هميشه دشمن وجود دارد
تا ابليس هست
وقتي جنگ هميشگيست
آمادگي نيز
نميشود كودكان را جنگجو بار نياوريم
ارزشهاي دفاعي را
مبارزه براي احقاق حق بشريّت
اگر نياموزد
انسانيّت به خطر ميافتد!
* «وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًا، وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّـهِ لَيَقُولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا» (نساء:72-73)
يقيناً از شما كسي است كه [از رفتن به سوي جنگ] درنگ و كُندي مي كند، پس اگر به شما [رزمندگاني كه به جنگ رفته ايد] آسيبي رسد، گويد: خدا بر من محبت و لطف داشت كه با آنان [در ميدان جنگ] حاضر نبودم. و اگر بخشش و فضلي از سوي خدا به شما رسد چنان كه گويي ميان شما و او هرگز دوستي و مودّتي نبوده، [و از جنگ شما با دشمن آگاهي نداشته، و براي اينكه از پيروزي و غنيمت سهمي نبرده، آه سردي مي كشد و] مي گويد: اي كاش من هم با آنان بودم، پس به كاميابي بزرگي دست مي يافتم. (ترجمه انصاريان)