طولاني شد
ميخواستم در چند سطر تمامش كنم
هي ادامه پيدا ميكند
خلاصه ميكنم
خلاصه اين شد كه دست به مداد شدم
و كاغذ
شروع كردم به كدنويسي
و اين برنامه را طراحي كردم
روي كاغذ
ابتدا فقط روي كاغذ
بعدتر فرصتي شد كه اجرا شود
برنامهاي كه از فارسيساز نور استفاده ميكرد
مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي
نرمافزار قرآني تحت داس ارائه كرده
پس از خروج از برنامه
نيمه دوم كدهاي اسكي را فارسي باقي ميگذاشت *
پس از اجراي آن
برنامه من كه اجرا ميشد
تماماً فارسي
بازياي كه هيچ كم و كسري نداشت
آن بالا «به نام خدا» نوشته
سمت چپ محيط بازي
سمت راست راهنما
سه جعبه كه يكي رنگها
نسبت رنگ مهرهها به اعداد روي صفحه كليد
توصيف رنگهاي پاسخ
و چهار كليد ميانبر F1 تا F4
اين نخستين برنامه كاملي بود كه نوشتم
فيلم زير نشانش ميدهد
[دانلود فيلم]
سال 1375
فقط 17 سال داشتم
زماني كه نخستين برنامه رايانهاي خود را طراحي كردم
اين هم كد برنامه
دقيقاً هماني كه آن دوران نوشتم
همان زمان روي فلاپي ديسك ذخيره كردم
و هنوز دارمش!
غرض؟!
اينكه خودنمايي كنم؟!
بگويم من كذا و كذا؟!
پناه بر خدا
اين كار خيلي مذموم است
و خودخواه
متكبّر
فخرفروشي پاياني جز جهنم ندارد
غرض نشان دادن بيچارگي امروز است
روزي كه دسترسي به رايانه نبود
اين بود
ميشد اين باشد
امروز كه هست چه؟
كدام جوان ما دست به توليد ميزند؟
برنامه مينويسد؟
كدام جوان ميتواند اصلاً؟
چرا نميتواند؟!
زيرا بازي نميگذارد
فيلم نميگذارد
موسيقي نميگذارد
شبكههاي اجتماعي نميگذارد
شركتهاي بزرگ دنيا ما را مصرفي نگه داشتهاند
اجازه توليد نميدهند
با حجم انبوه نرمافزارهايي كه به حلقمان ميريزند
حق برنامهنويسي را از ما نگرفتهاند
ولي حس آن را گرفتهاند
ديگر جوان ما به فكر توليد نميافتد
و اين خوب نيست
براي توجه دادن به اين مطلب بود كه نوشتم
و اين همه وقت شما را گرفتم
پوزش!
* البته در نسخه اوليهاش
بعد در نسخه بعدي كاري كردند كه دوباره كدهاي اسكي به جاي خود بازگردند!