نرمافزار من كار كرده بود
نه
نميشود گفت نرمافزار
يك آزمون ساده بود
آزموني براي توانايي
اينكه بدانم ميتوانم
اما چطور؟!
چطور شد كه بدون خطاي منطقي كار كرد؟
زيرا برنامه قبلاً اجرا شده بود
كجا؟!
در ذهنم
من احساس كردم يك توانايي پيدا كردهام
بعد از مطالعه آن همه كتاب
توانايي در اجرا
اجراي كدهاي زبانهاي برنامهنويسي
من ميتوانستم متغيّرها را در ذهنم مقداردهي كنم
محاسبه نمايم
خط به خط
و برنامه را
درست همانطور كه كامپيوتر اجرا ميكند
و اين برايم جذّاب بود
ديگر خود را برنامهنويس تصوّر ميكردم
و بعد از آن جلسه
آن كارگاه موفق
آن كار عملي
اراده كردم يك برنامه واقعي بنويسم
و رفتم سراغ واقعيتهاي زندگي
بازي
اين اولين چيزي بود كه به ذهنم خطور كرد
ولي هر بازياي
به نظرم نياز به هوش مصنوعي داشت
اگر قرار بود طرف مقابلت ماشين باشد
كتابي درباره هوش مصنوعي خوانده بودم
ولي آمادگي كاري به آن گستردگي را نداشتم
به بازيهاي سادهتر فكر كردم
بازياي كه خودم داشتم
فكر بكر
بازياي كه نيازي به هوش نداشت
طرف مقابل فقط مقايسه ميكرد
كاري كه ماشين هم به راحتي ميتواند انجام دهد
[ادامه دارد...]