خدا را شكر كه تناسب اندام را در كارنامه نمينويسند
و الا...
رفتهام كارنامه بگيرم
ميانسال
اين چند روز هر سه را گرفتم
ولي به سيداحمد كه رسيد
پيش معلّمش كه رفتم:
«درسش خيلي خوب است، اخلاق و رفتارش هم همينطور»
معلّم راضي بود
از درس و اخلاق سيداحمد
كارنامه را هم كه ديدم
همه خيلي خوب
شايد تقصير خودم بود
نبايد زياد گير ميدادم
اينكه دوباره پرسيدم:
- هيچ مشكلي ندارد؟ كاملاً از ايشان راضي هستيد؟
دقيقاً اينجا بود كه معلّم به حرف آمد
بلند هم گفت
تمام كلاس شنيدند انگار
وقتي كارنامه را امضا كرده و در حال تحويل بودم:
«فقط داره چاق ميشه! بايد بيشتر مواظبش باشيد!»
اين بود كه خدا را شكر كردم
فعلاً فقط درس و اخلاق را در كارنامه مينويسند
اگر چاقي و لاغري را هم مينوشتند
نمره ميدادند و در موفقيت حساب ميكردند
كارمان زار بود، حسابي! :)
فكرم درگير شد
آيا كرام الكاتبين هم به رفتار اكتفا ميكنند؟
آيا چاقي و لاغري در دستگاه خداوند بيحساب و كتاب ميماند؟
آيا...
همينطور فكر ميكردم
همينطور فكر ميكنم
هنوز هم نگرانم
آيا نكير و منكر به چاقي گير نميدهند؟
چاقي هم اگر نباشد
پرخوري چه؟
چاقي كه بدون پرخوري حاصل نميگردد
اسراف در خوردن نيست؟
و من...
نگران شدم
درست است كه با ارزان شدن غذاهاي بيارزش
و گران شدن موادي كه ارزش غذايي بالايي دارند
ويتامينها و پروتئينها
همهمان در حال چاق شدنيم
همه مردمان جهان
بشريّت
جوامعي كه دستشان به دهانشان ميرسد
اما خداوند
آيا بر ما خُرده نميگيرد؟!
آيا دين جلوي چاقي ما را نگرفته است؟!
رسول خدا (ص): «اياكم وَ فُضولَ المَطعَمِ فَانَّهُ يسِمُ القَلبَ بِالقَسوَةِ وَ يبطِي ءُ بِالجَوارِحِ عَنِ الطّاعَةِ وَ يصِمُّ الهِمَمَ عَن سَماعِ المَوعِظَةِ» (بحارالانوار، ج77، ص182)
از پرخوري بپرهيزيد، چرا كه آدمي را سنگدل مي گردانَد و اعضا (و جوارحش) را براي اجراي تكاليف الهي به سستي و تنبلي مي كشانَد و گوش جان را از شنيدن موعظه بازمي دارد و كر مي كند.
نظرات
aay: عليكم السلام ، شما هم در پناه خدا و بنده هم تشكر مي كنم بابت پاسخهاي شما . اونوقتا درست قبل از بازخريد شدنم از آموزش و پرورش بود ، پيش از سال 78 و زمان دولت جامعه ي مدني كه تعديل نيرو مي داد و دو برابر معمول برا بازخريد شدن مي داد و منم به پولش سخت نيازمند بودم و با 27 سال سابقه و 48 سال سن بزور بازخريد شدم ، آخه سال بعد بازنشست مي شدم ! ناگفته نمونه كه مطالب شما از نظر بنده جاي تامل داره كه عارض مي شم ! يعني ارزش ان قلت داره ، وگرنه چرا !؟ لذا ضمن قدرداني از مطالب شما اميدوارم كه مزاحمتم را بديده ي بهتر و روشنتر شدن مطالبتون بنگريد . با آرزوي :"بدون توقف" برا قلمتون .
پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶ - ۹:۳۰ عصر
پاسخ: سلام. سپاسگزارم.
aay: عليكم السلام ، از قضا سكونت ما تو اونجاهايي كه نامبرديد بوده ، مثلا چند سالي در مدرسه ي صفاي شيخ آباد ساكن بوديم ! ولي نه تنها ما ، بلكه ديگران هم كه ما يادمون مياد بيشتر جلوي يه نونوايي لواش كه نزديك اون مدرسه بود صف مي كشيدن يا ذنبيل دستمال ميذاشتن !
بلكه شادي در مثلا سالاريه ، صفائيه ووو اونايي كه دستكم دستشون به دهنشون مي رسيد ، خودشون يا بچه هاشون با پول توجيبي هايي كه مي گرفتن مشتري اون چيزايي كه شما به فقرا نسبت دادين باشن !
تو مدرسه شهيد مصطفي خميني خيابون 22 بهمن شاه ابراهيم هم كه همون زمان ! تدريس مي كردم هم ، مثل همين بچه ها جلوي بوفه ي مدرسه بودن تا مثلا مانند بچه ي من كه لقمه ي همون نون و پنيري رو كه گفتم از خونه آورده بودن !
البته برداشتي :"انتزاع" نشه كه مدرسه فقط مثلا پفك مفك و اين چيزا بخورد بچه ها ميداد ها ! نه ! مدير مدرسه اونوقتا كه آقاي ابراهيم محمدي بود اجازه ي اون چيزايي رو كه شما نامبردين نميداد فروخته بشه ! مثلا نون و سيب زميني پخته فروخته مي شد ، البته به خريدارش كه گفتم .
چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۸:۴۹ عصر
پاسخ: سلام. مطلبي كه فرموديد نميدانم مربوط به چه زماني ميشود. بنده نيز تا جايي كه خاطرم ميآيد، بيست سال پيش وضعيت همانطور كه شما ميفرماييد بود. اما در زمان حاضر، به نظر ميرسد اوضاع دگرگون شده. اكنون بايد ديد و قضاوت كرد. در زماني كه پنير از چيپس و پفك گرانتر شده. در پناه خدا. ممنونم از اينكه پيگير هستيد. تشكر.
aay: عليكم السلام
بنده فكر نمي كن فقرا پولي به مثلا پفك و اون چيزايي كه نامبردين بدن ! البته اگه داشته باشن !
خب برا اينكه ميدن به نون و مثلا پنير و ...
در ضمن گرسنه هاي لاغر مردني يمن رو بعنوان مثال گفتم كه جزئي از كلي شما باشه !
وگرنه در همين جمهوري اسلامي ايران خودمونم پيدا ميشه براي اون كلي شما !
دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۵ عصر
پاسخ: سلام. راه فهميدن آن ساده است. مراجعهاي بفرماييد شهر قائم، يا مثلاً ته نيروگاه، امينيبيات، شاهابراهيم، شيخآباد و ... به بقّاليها سر بزنيد. بنده ديدهام كه عرض ميكنم. ببينيد بيشتر در ويترين چه دارند. رفاقت كنيد و بپرسيد كه بيشترين گردش مالي آنها در چيست. در «شير» است مثلاً يا «پفك و چيپس». اين مسأله آزمونپذير است و نيازي به بحث ذهني و انتزاعي ندارد. موفق باشيد.
aay: سلام عليكم
جالب بود ، رابطه ي چاقي و پر حوري !
جالبتر نسبت دادنش به بشريت بود !
حالا با كدوم تحقيق و تفحصي !؟ لابد دستكم بشر ايراني رو ، دستكم هم استاني و لااقل همشهري رو كه شامل نشه ، هم محلي رو ، اينم كه شامل شه همسايه ها رو ، حالا تا چهل تا در جهات اصليم رو ، بازم شامل نشه ديگه ديوار به ديوار يا :"جار" به "جار" هم جدار رو كه شامل ميشه !
ما كه خدا وليكي خبر نداريم از خورد و خوراك حتي هم طبقه ي ساختموني كه توش زندگي مي كنيم ! كه پرخوري دارن ؟ يا نه ؟ فقط اينقد خبر داريم كه نون آورشون حسابدار يه شركته و مثلا اگه دست و بالش باز باشه ، چون كابينت سازي بلده ، برا خودش مي خواد كابينت سازي بزنه !
البته به نظر نمي رسه كه كمبود غذايي داشته باشن ! سه تايشون كه لاغر نيستن ! البته چاقم به معني كلمه نيستن !
راستي زير خط فقر كه در جمهوري اسلامي ايران گفته مي شود چي !؟ بشر زير خط فقر رو ميگم !بشر ايراني رو ميگم !؟ نه مثلا همين يمني كه تصاويرشم تلويزيون نشون ميده ! كه بشري از همون بشريت بقول شما چاق و پرخورن !
يكشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۹:۳۷ عصر
پاسخ: سلام. عصر مدرن كاري با انسان كرده كه رابطه پرخوري با پولداري را از ميان برداشته. يعني زير خط فقر را ميبيني كه پرخوري ميكنند و چاق ميشوند. ديگر چاقي نشانه ثروت نيست. چه بسا فقرايي كه چاقترند. چرا؟! زيرا خوراكيهاي صنعتي آمدهاند و ارزانتر شدهاند از خوراكيهاي سنّتي. و خوراكيهاي صنعتي اسباب چاقي را بيشتر فراهم ميكنند. ويتامين و پروتئين ندارند، ولي تا دلتان بخواهد قند و چربي. خانواده مستضعف گوشت ندارد بخورد، ولي بچهاش دست به سانديس و كلوچه و پفك و .... امروزه اين غذاهاي ناسالم مربوط به مردم زير خط فقر است. مستندي نشان ميداد شبكه افق، مردم فقيري در آمريكاي جنوبي، نان به زحمت گيرشان ميآمد و دست همهشان نوشابههاي آمريكايي. همه هم شكمهايشان ورآمده. امروز غذاي سالم خوردن خرج دارد. همان پنير قديمي و دستي و سنّتي خودمان را برچسب «ارگانيك» زدهاندو چندبرابر قيمت ميفروشند، نه... چندين برابر. شده غذاي قشر مرفّه جامعه. آنوقت مردم ضعيف پنيري ميخورند كه به روش اولترافيلتراسيون، چند دور در لولههاي فلزي كارخانه چرخيده است و از ميان چرخدندههايي گذشته است كه هرگز نه قابل شستن است و نه بدون روغنكاري ميتواند به درستي كار نمايد. بعد هم دنبال علّت سرطان ميگرديم! همان ناني كه بچه بوديم ميخورديم را گران كردهاند، آنوقت نان ماشيني را ارزانتر دست مردم ميدهند. چاقي با پرخوري ارتباط دارد. زيرا مستضعفين دچار فقر ويتامينها هستند و «گرسنگي سلولي» در علم تغذيه و پزشكي مطرح شده است. آدمهايي كه شكمشان سير ميشود، ولي سلولهاي بدنشان به دليل نرسيدن مواد مورد نياز اعلام گرسنگي ميكنند و بشر بيچاره هي مدام ميخورد و چاق ميشود از چربي و قند، ولي سير نميِشود! اينها را من نه از همسايهها پرسيدهام و نه پژوهش كردهام. فقط برنامههاي پزشكي و مستندهاي شبكه افق و مستند را ديدهام. فقر هست، ولي همين فقر هم با خود چاقي به همراه ميآورد. البته قضيه تحريم كشوري مانند يمن فرق ميكند كه در شرايط جنگ و حصر است. غرض اكثريت بشر بود در اكثر كشورهاي جهان. موفق باشيد.