از كودكيشان اصرار داشتم
يادشان دادم كه مرتّب باشند
تا كنون نيز بر عهده خودم
تا ميخواستيم بيرون برويم:
يقهات را صاف كن
پشت لباست رفته بالا
شلوارت به جورابت گير كرده
عطر يادت نره
عطر در دين ما خيلي مهم است
بوي خوب
با توصيههايي كه شده
در هر سه مدل هم هميشه داشتهايم؛
عطر، اسپري، ادوكلن
گاهي شده شصت هزار تومانياش را هم خريدهايم
از فروشگاهي در خيابان صفائيه!
هر كدام مخصوص خود دارند
غير از عطرهايي كه مالِ همه است
ولي معمولاً يادشان ميرود
يقه لباسشان را صاف كنند
موهايشان را رديف
و عطر را استعمال
اول آينه خريدم
نصب كردم بيرون در
در راهپله يعني
جايي كه ديگر نزديك است از خانه خارج شوند
گفتم: ديگر خودتان مسئوليد
بزرگ شدهايد و من نبايد تذكر دهم
مراقبت و نظارت پايان يافت
زينپس خودتان پايش كنيد!
بعد چند تكه چوب در خانه جستم
باقيمانده از پروژههاي ساخت و ساز قبلي
وصل كردم و رنگ زدم
زدم كنار آينه
و هر چه عطر داشتيم سوارش كردم
نما پيدا كرد
به چشم ميآيد
عطرهايي كه قبلاً هر كدام در كمد خود داشتند
اكنون در كنار هم
ديده ميشود
فراموش نميگردد
نظافت و تميزي اكتسابيست
بچهها ياد ميِگيرند
حسّاسيتها را
هر چقدر والدين مراقبت داشته باشند
فرزندان مراقب ميشوند
لباسهاي مدرسه را هر هفته ميشوييم
حتماً اتو ميكنيم
برنامه هر جمعهمان است!
جامعه اسلامي بايد زيبا باشد
خوشايند
دوستداشتني
نه به معناي اينكه ضرورتاً هميشه نو و تازه
اشكالي ندارد لباس انسان فرسوده شود
مانعي ندارد دوخته شود
وصله حتي
ولي كثيف نباشد
باكتريها و قارچها در جايجاي آن لانه نكرده باشند
بوي خوش بدهد
مسلمانان بايد با هم مهربان باشند
يكي از مهربانيها هم همين است
اينكه خواهر و برادر مسلمانت را مجبور نكني بوي بد استشمام نمايد!
قال رسول الله (ص): «يا عائشةُ ! اغسِلي هذَين الثَّوبَينِ ، أ ما عَلِمتِ أنَّ الثَّوبَ يُسَبِّحُ ، فإذا اتَّسَخَ انقَطَعَ تَسبيحُهُ ؟!» (كنزالعمّال، ح26009)
اى عايشه! اين دو لباس را بشوى؛ مگر نمىدانى كه لباس تسبيح [خدا] مىگويد و هرگاه كثيف شود از تسبيح باز مىايستد؟!
نظرات
....: چقدر زيبا و چه جلوه اي دارد
و
به به عجب بويي:)
من هم چنين پويشي در كلاسم راه انداختم
اينكه دانش آموزانم بايد در هفته 2 مرتبه حمام كنن و هركسي هر روز كه من سر كلاس وارد ميشم، بوي خوش بدهد، يك امتياز بهداشتي ميگيره.
البته چند روز اول كمي مصيبت بود:(
ميدونيد چرا؟؟!!
چون بوهاي مختلف در كلاس ميپيچيد
بعضي هاي عطرهايي با بوي بسيار خوب و بعضي هم.....به قول من(عطر حرمي)فاجعه بود!!!
نه ميشد بگويم چرا عطر زدي؟ چون خودم گفتم
نه ميشد بگم لطفا ديگه اين عطر رو نزن، چون بخاطر من اين كار را كرده بود!
تصميم گرفتم چند شيشه عطر تهيه كنم و به اين بهانه كه در نماز جماعت تو بهترين توجه رو داشتي، اين عطر رو به تو هديه ميدم.
خلاصه كه هر روز از كلاسم بوي خوشي متصاعد ميشود
من معلم واقعا گناه داشتم:(
دوشنبه ۱۸ دي ۱۳۹۶ - ۵:۲۳ عصر
پاسخ: :) عجب... چه جالب! بله، درسته. عطرها با بوهاي متفاوت وقتي قاطي ميشوند... خصوصاً اينكه ميگويند هر عطري سه جور بو توليد ميكند؛ يك بوي اوليه، يك بوي مياني و يكي هم ميگويند نت پاياني! عطارها ميگويند عطر با بوي بدن مخلوط ميشود. بعضي عطرها بوي «پياز» ميگيرند، وقتي با بوي خود فرد سازگار نباشند! خلاصه وضع اسفباري ميشود وقتي با هم نسازند! من خودم معمولاً اگر ادوكلن بخرم دنبال رنگهاي آبي هستم. هر طيف بو را با يك رنگ نشان ميدهند. رنگهاي مشكي طيف متفاوتي دارند. زرد و نارنجي و قرمز هم. ولي ادوكلنهايي كه رنگ آبي دارد شيشهشان، معمولاً بوي تازگي و تميزي و سرحالي ميدهند كه طراوت يك صبح بهاري را ياد انسان مياندازد. من همهجور عطري خريدهام تا به حال. بيست سال است كه شخصاً عطر ميخرم. از عطر دم حرمي خريدهام، همين مغازه عطر نجفي معروف كنار حرم، تا عطرهاي شارابوت، همان روزهاي اولي كه در صفائيه باز شد مغازهاش! يكبار عطري خريدم كه چند بار در تاكسي، نام آن را نفر بغلي پرسيد! يكي دو بار هم در خيابان پرسيدند. آن را از دكه كوچكي در فروشگاه جانبازان خيابان دورشهر خريده بودم كه بعد هم جمع شد و ديگر نتوانستم از آن عطر گير بياورم. اگر چه خيلي دنبالش گشتم. مشكل اين بود كه اسم عطرها قلابيست. هر مغازهاي انگار اسمهاي خاص خود را دارد كه در ساير مغازهها متفاوت است! غير از ادوكلن كه اسمهاي منحصر دارند. خيلي خوب است كه كلاس شادي داريد. قطعاً معلّم خوبي هستيد. بهتر از معلّمهاي دوران كودكي ما. موفق باشيد. :)