بيناييِ عوامّ
اما بايد بدانيم كه عوامّ حواس جمعي دارند. جماعتِ سازمان همهچيز را ميبينند، حتي اگر به خاطر حفظ وفاق و يكپارچگي سخني به ميان نياورند.
هنگامي كه ببينند روغن از مطبخ مديران ميچكد و نانشان چرب است، زود ميفهمند آن بانگ كه شنيدند، نه از سر خلوص كه بر سبيل نفاق صلا داده شده. اگر دنياپرست نباشند، سفره خود را جاي ديگري پهن خواهند كرد.
مردم زود باخبر ميشوند. حتي اگر برداشتكننده فلان وجه، فاميل بسيار دور مسئول باشد، يا معاونت فلان قسمت را به فلاني واگذاشته كه صلاحيت و توانايياش مخدوش، اما نَسَبش روشن است، اگر كلاس پرواز مسئول از نوع First باشد… عوامّي كه قرار است حمايت نمايند، اين خلأهاي ايماني را زود پيدا ميكنند.
برندسازي مذهبي
اينجاست كه «اعتماد» كار ميكند و به داد خواصّ اهل حق ميرسد. آناني كه سازمانشان جز بر مسير ربوبي گام ننهاده و درآمدهاي پروژههاي فرهنگياش را خرج شكمبارگي اجزاي سازمان خود نكرده، شناخته ميشود.
اگر ساير سازمانها توقعشان از برندسازي، نشان دادن «كيفيت» محصولشان به مخاطب است و تضمين به مصرفكننده كه اگر كالاي سازمان ما به دستت برسد، قطعاً بالاترين كيفيت را دارد، برند سازمان مذهبي بر مبناي تضمين صحت مخارج است، اگر چه نتواند بالاترين كيفيت را تأمين كند.
مردمي كه اهل حق و عدالتاند، ميتوانند كاستي در كيفيت محصول فرهنگي را تحمّل نمايند، اما وقتي پاي «افزايش بهرهمندي مادي» وسط كشيده شود، ناراضي ميشوند اگر بفهمند فلان وجوهاتي كه براي مشاركت در ثواب فلان فعاليت فرهنگي پرداخت كردند، خرج خريد خودرويي شد كه نصف قيمت آن به خاطر كلاس بالاييست كه دارد!
حفظ نهضت
تداوم خودسازي
سازماني كه أسّس علي التقوي باشد، بر اساس تقوا هم باقي ميماند، به قول فلاسفه دليل مبقيه همان دليل محدثه است و جز اين نميشود.
اگر سازمان به تفاوت عملكردهاي اجزاي آن تعريف ميشود، مجموعهاي از آدمهاي متفاوت كه كارهاي متفاوت ولي همسويي را بر عهده دارند، شدت عبادت آنان نيز نميتواند برابر باشد. آنانكه وظيفه خطيرتري در سازمان بر عهده دارند، بيترديد نيازمند بروز عبوديت بيشترند و بايد افزون از ديگر اجزاي سازمان، در برابر پروردگار متعال سر خم كنند.
اگر يك نيروي رده پايين در سازمان جبهه دچار ساعتي غفلت شود، شايد آسيبي به كيفيت كار وارد نمايد كه با اندكي هزينه مالي قابل جبران باشد. اما نيروي رده بالاي سازمان، با لحظهاي غفلت، آسيبي به سازمان وارد سازد كه هرگز نتوان مرتفع نمود و سالهاي سال آثار آن باقي بماند، حتي اگر جانها و مالهاي زيادي باخته شود.
سازگاري با عقل عملي
عوامّ براي تشخيص صداقت خواصّ اهل حق از «عقل عملي» خويش بهره ميگيرند. موهبتي الهي كه ميتواند «خوبي و بدي»، «زشتي و زيبايي» و به قول متكلمين «حُسن و قُبح» را نمايان سازد.
همه انبياء الهي مراعات قواعد عقل عملي را مينمودند و از آنچه فطرت انسانها را ميخراشد و آزار ميدهد دوري ميكردند. و امام بزرگوار ما (ره) در رفتار عملي خويش به شدت مبادي آداب و اصول معتبره اجتماعي بودند. مردم به همين شواهد ميزان تعبّد فرد را ميسنجند و پي به شدت ايمان وي ميبرند.
سازماني كه براي فعاليتهاي فرهنگي خود، قصد جلب نظر بخش خصوصي را دارد، بايد كه مناسبات عقل عملي را گردن نهد و آبروي اجتماعي خود را بر اساس «مروّت» استحكام بخشد. گاهي به يك جواب سلام ندادن، حتي اگر ناشي از سهلانگاري باشد، ثلمهاي در پيكره آبرومندي سازمان پديد ميآيد كه به سختي برطرف ميگردد.
[ادامه دارد...]