نهضتِ فرهنگي
رضايت فرهنگي
يك سازمان نيز مانند يك جامعه، يا يك تمدن، وقتي در وضعيت ثبات قرار ميگيرد، گرفتار عادتها ميشود. آحاد نيروهاي سازمان به فرهنگ رايج و تمامي سنّتهاي آن خو ميگيرند و نسبت به آنها احساس رضايتمندي مينمايند.
در اين حالت، هر تغييري در فرهنگ و آداب و رسوم داخلي سازمان براي همگان ناگوار است و به نسبت حساسيت افراد، مقاومتهايي را ايجاد مينمايد.
براي مثال اگر سازماني دچار «كمكاري» باشد و نيروهاي انساني آن «كمكاري» را به عنوان يكي از سنّتهاي رايج پذيرفته باشند، فرد پرتلاش تازهوارد را شماتت و سرزنش مينمايند، به قدري كه او را نيز به فرهنگپذيري متقاعد سازند. اين چنين افرادي هر تلاشي از سوي مديران براي افزايش ساعات كاري را برنميتابند.
خواصّ اهل حق
گروههاي مرجع در هر سازماني، آن دسته از افراد بانفوذي هستند كه داراي اعتبار اجتماعي بوده و به عنوان الگو پذيرفته شدهاند. افرادي كه بخشي از آحاد جامعه از آنها تبعيّت كرده و تحرّكات پارهاي از نيروها و قواي اجتماعي را در دست دارند.
در هر صورت همه خواصّ، در پي تغيير وضع موجودند. اين تفاوت مهم خواصّ و عوامّ است. آنهايي كه طمع دنيا دارند، در مسيري كه قدرت خود را توسعه دهند، تا رفاه مادي بيشتري نصيبشان شود و آنهايي كه اهل حق باشند، در مسير پيشرفت كلمه توحيد و براي نظامسازي حول ولايت الهيه.
قيام عليه فرهنگ
خواصّ اهل حق، ماداميكه خواصّ هستند و اراده عمل به تكليف خود را داشته باشند، اگر شرايط اجتماعي سازمان را مساعد ببينند، وظيفه بر قيام دارند. قيام به معناي ايستادگي در برابر فرهنگ حاكم بر سازمان، براي تغيير ارزشهاي اجتماعي و اصلاح آنها.
كار فرهنگي اساساً يعني قيام. هر تغييري در فرهنگ به معناي مقابله با «ميل» و «خواست» افرادي از سازمان است كه به فرهنگ موجود خو گرفتهاند. كار فرهنگي يعني مقابله با تمام سازمان، مقابله با اكثريت، قيام در برابر اكثريت.
هزينهداري تغيير
روشن است كه برافراشتن پرچمي خلاف مسير حركت تمامي نيروهاي انساني سازمان نميتواند بدون هزينه باشد. توقع هر حمايت مالي از سوي عناصر سازمان نيز سادهانگاري و نشناختن ماهيت كار فرهنگيست.
هيچ فردي از جامعه حاضر نميشود براي تغيير فرهنگي كه به آن عادت دارد و نسبت به آن احساس رضايتمندي ميكند هزينه نمايد. از اين روست كه توقع درآمد داشتن از پروژههاي فرهنگي در بدو امر نادرست به نظر ميرسد.
پروژههاي فرهنگي به جهت حركت در خلاف جريان حركت اجتماعي سنّت و فرهنگ، هميشه دچار همين چالش است و مگر ميشود از مصرفكننده كالاي فرهنگي توقع داشت براي تغيير فرهنگ خودش هزينه نمايد؟! معمولاً به همين دليل تمام هزينههاي اصلاح فرهنگ بر عهده دولتها گذاشته ميشود.
حمايتِ قطعي پروردگار
اما هر سازماني در تغيير است و اين تغييرات به يد باري تعاليست. خداوند وعده نصرت و حمايت به آناني داده است كه دين او را نصرت مينمايند؛ آن كساني كه براي حاكم كردن ارزشهاي ديني تلاش مينمايند، مقاوت و ايستادگي.
توكل و اعتماد به اين حمايت قطعي پروردگار به خواصّ اهل حق اميد قيام ميدهد. اينكه اگر پايمردي نمايند و به پاي عهد ربوبي خويش بمانند، خداوند قلب انسانهاي پاك را در دست دارد، اراده مينمايد و به سوي آنان متمايل ميسازد. ملائك الهي در بلاد اسلامي در آمد و شدند، آنها ميتوانند به اذن الهي، موانع را از پيش پا برچينند.
حمايت عوامّ اهل حق
خواصّ اهل حق وقتي داعيهدار دعوت الهي شوند، قيام براي احياي ارزشهاي الهي را كه ندا دهند، اگر چه رضايت فرهنگي حاكم بر سازمان، مانع اساسي پيشرفت مكانيزم تغيير سريع ارزشهاست، اما قلوب مؤمنين به دست خداوند نرم ميشود و آنان كه قلبشان مهياي پذيرش دعوت حق بوده، اگر چه وجودشان در لذات دنياي مادي غرق شده است، زود بيدار ميشوند، دعوت را لبيك گفته و به سيل انقلاب فرهنگي ميپيوندند.
اينجاست كه «اقتصادِ فرهنگ» شكل ميگيرد. پروژههاي فرهنگي كه به دليل حركت در خلاف جريان دچار بحران ماليست، و بدون تزريق دولتي نميتواند سر پا بماند، اگر اين حمايت را كسب كند، هزينههاي خود را تأمين ميكند، بدون اينكه نياز به تكدّي داشته باشد.
مردمي كه درد دين دارند و دغدغه دينداري، هزاران هزار نذوراتي را كه هر ساله خرج دين مينمايند به جيب سازماني خواهند ريخت كه ميدانند در مسير حق گام برميدارد.
[ادامه دارد...]