معناي انقلاب
گاهي از اساس، نظام ارزشي متحوّل ميشود. تحوّلي كه اگر ناگهاني باشد، آن را «انقلاب» گويند. ارزشهايي كه تا ديروز مدالآور بودند و سمبل افتخار، به ضد ارزش بدل ميگردند و مايه ننگ صاحبان آن، و ضد ارزشهاي ديروز، امروز ارزشمند شده و افراد را به سوي خود جلب ميكنند.
او كه ديروز چادري بود و از اين بابت سرزنش ميشد و ملامت، امروز صاحب نام است و آنكه ديروز «زن روز» بود و همهجا با افتخار دعوتش ميكردند، به خاطر انقلاب در ارزشها، فردي پست و خودفروخته به حساب ميآيد.
در چنين وضعيتي، جامعه زير و رو ميگردد. آدمهاي صاحب نام ديروز، امروز ذليل و خوارند و افراد ديگري به مقامات بالاي اجتماعي راه مييابند. مردم كساني را تشويق مينمايند كه تا ديروز محلّي از اعراب نداشتند. اين ميشود كه جاي افراد تغيير كرده، تقسيم كار تازهاي شكل ميگيرد.
تغييرِ نرم
و البته گاهي اين انقلاب بسيار «نرم» صورت ميپذيرد. ناگهاني نيست و با شدّت و خشونت همراه نشده، اما در يك مسأله با همان انقلاب ناگهاني مشابهت دارد؛ تغيير ارزشها.
اگر ارزشها آرامآرام تغيير كند، باز هم جاي آدمها و نيروهاي سازمان تغيير مينمايد، اما اين تغيير نسل به نسل صورت ميپذيرد. «رونالد اينگلهارت» صاحب مؤسسه «بررسي ارزشهاي جهاني» كه از سال 1359 شمسي تا كنون در حال ارزيابي و رصد ارزشها در بسياري از كشورهاي جهان از جمله ايران است، دو نظريه «كميابي» و «اجتماعيشدن» را در تحليل اين انقلابهاي نرم و آرام مطرح ساخته است. نظرياتي كه از نتايج پيمايشهاي آماري سازمان وي تحصيل شده.
او مدعيست تغيير ارزشهايي كه آرام صورت ميپذيرند، طبق نظريه «كميابي» در جهتي شكل ميگيرند كه آحاد آن جامعه يا سازمان «احساس كمبود» در آن دارند و با توجه به نظريه «اجتماعي شدن» به دليل اينكه شخصيت اجتماعي افراد در سنين نوجواني شكل ميگيرد، دقيقاً كمبودهايي كه نوجوانان يك جامعه احساس نمايند، محور ارزشهاي آن جامعه را در سنوات آتي رقم ميزند.
اينگلهارت مدعيست با توجه به افزايش رفاه در كشورهاي در حال توسعه، در خاورميانه، در كشورهاي اسلامي، آرزوها و آمال و خواستههاي نسل جوان تغيير يافته است و همين تغيير، ارزشهاي اجتماعي مسلمانان را در سالهاي آينده با تغييرات شديدي روبهرو خواهد ساخت، انقلابي كه نرم و آرام صورت خواهد پذيرفت.
ديوارِ بتني
اين انقلاب نرم در سازمان جبهه نيز روي داده است. در آغاز جنگ تحميلي، شيوه مديريت نيروهاي انساني در جبهههاي نبرد حق عليه باطل و نحوه تقسيم كار، تفاوتهاي آشكاري با سالهاي پاياني دفاع مقدّس داشت.
فردي كه سالهاي نهايي جنگ ديداري با فرماندهان سپاه در جبهه داشت نقل ميكرد كه جلسه در پشت ديوارهايي بتني برگزار شد و در پناهگاهي مستحكم. سفره رنگيني نيز براي طعام بر پا شده بود. استاد حسيني(ره) ميگفت: «اين صحنه را كه ديدم، دانستم روزهاي آخر جنگ را سپري ميكنيم و استقامت جبههها سست خواهد شد».
فرماندهاي كه تا ديروز از جيره غذايي خود ميگذشت تا سربازش سير بخوابد و مناطق ناامن را خود ابتدا ميپيمود و شناسايي ميكرد، تا خطر كمتري متوجه سپاهش شود، امروز وقتي امنيت و رفاه بيشتري دارد، بيشتر از سربازش، نظام ارزشي جبهه را بر هم زده است؛ انقلابي آرام كه به دست خوديها كليد خورد.
[ادامه دارد...]