جمعبندي آسيبها
قرار بر كوتاهنويسي بود و اكنون ميبينم مطلب فراوان شده، خلاصه ميكنم تا دركش آسان كرده باشم.
سلطه اقتصاد «انباشتمحور» (كاپيتاليسم يا سرمايهداري)
مهمترين فريبي كه اقتصاد سرمايهداري متوجه نظام ما نمود، اقناع دروغين براي ايجاد تفاوت در پرداخت حقوقها ميان سطوح مختلف كارمندان بود. دلايل عديده آوردند و ما را راضي كردند كه بايد چنين كنيم، بايد وزير از معاونش بيشتر حقوق بگيرد و او از مشاورش و او از مدير كلّش و او از مدير اداراتش و او از معاونان ارشدش و هلمّ جرّا تا برسي به كارمند جزء، او كه بايد پايه حقوق را بگيرد، كف حقوق دريافتي در سازمان را و نه بيشتر.
اينكه «گروه» درست كردند و «پايه حقوق» و گروه رئيسجمهور را 20 قرار دادند و وزرا و وكلا را 18 و آوردند پايين تا برسند به يك. اينها فريب بود. چه فريبي؟!
فريب اين است كه وقتي بالاتري حقوق بيشتري بگيرد، رقابت در پاييندست ايجاد مينمايد و اين رقابت لاجرم به بالارفتن فردي منجر خواهد شد كه حاضر باشد از خيلي چيزها براي دستيابي به سطح بالاتر بگذرد و دقيقاً خطر در همينجاست.
نظام سرمايهداري كه بهتر است آن را نظام «انباشتمحور» بناميم… آنطور كه آدام اسميت اين نظام را توصيف مينمايد، شاخص اصلي تفاوت آن با ساير نظامها اصالت سرمايه نيست، بلكه اصالت «انباشت سرمايه» است. نظام اقتصاد اسلامي نيز براي سرمايه ارزش قائل است و به آن بها ميدهد. سرمايه منفور نيست. آنچه كاپيتاليسم را ويرانگر ساخته، معادله شگفت «انباشت سرمايه» است.
همين مطلب هم مورد توجه شهيد مطهري قرار گرفت، اشتراك لفظي دو «سرمايه»؛ در اسلام و غرب، كه ما را فريفته بود و معادلات نظام سرمايهداري را سازگار با اقتصاد اسلامي تعبير ميكرد. شيخ شهيد فهميد كه اين سرمايه با آن سرمايه اساساً تفاوت دارد و آنگاه كه مطالبي از ايشان در همين خصوص منتشر شد، در روزنامه، به بلوا كشيد و مخالفتها سربرآورد.
كشف مهم اسميت همين بود، اينكه اگر فردي فلان مقدار سرمايه داشته باشد و با آن بتواند يك تن گندم توليد كند و فرد ديگر هم همان مقدار سرمايه داشته و قهراً او هم يك تن گندم بدرَود، اگر سرمايهها روي هم بريزند و بشود دوفلان سرمايه، اين اشتباه است كه گمان كنيم حالا دو تن گندم توليد ميشود، بلكه حالا سه تن گندم توليد خواهد شد! يعني:
الف سرمايه = ب كيلو گندم، اما 2 * الف سرمايه = ( 2 * ب ) + ج كيلو گندم.
تمام رمز و راز نظام سرمايهداري در همين مقدار جيم است. مقدار افزونهاي كه از «انباشتگي» پديد ميآيد و نه از «جمع جبري» مقادير.
اقتصاددانان اين افزونه جيم را ناشي از تسهيلاتي ميدانند كه در كار پديد ميآيد، اينكه ابزارهاي جديد ساخته ميشود، در پرتو انباشتگي سرمايه، اينكه نوآوري ميشود و فنآوري ميآيد و امروز اينكه در حقيقت «ربا» كمك ميكند، اعتباري ميشود براي وامهاي بيشتر از بانكها.
تصوّر كنيد فرد الف يك ميليون تومان پول دارد و بانك با احتساب چنين سپردهاي به او دو ميليون تومان وام ميدهد، يعني تا اين حدّ به وي اعتماد مينمايد. اگر همين نسبت را حفظ كنيم، فرد ب نيز كه يك ميليارد تومان پول دارد، بايد بتواند تا سقف دو ميليارد تومان تسهيلات بانكي دريافت نمايد. در حاليكه قضيه خيلي تفاوت مينمايد و ناگهان ميبينيم بانك در معادلات خود «نمايي» عمل كرده، صد ميليارد تومان وام در اختيار وي مينهد. از چه روي؟!
[ادامه دارد...]