ديروز معلمش را ديدم
بعد از زنگ ورزش
خيلي تحويل گرفت و خيلي از سيداحمد تعريف كرد:
درسش خيلي خوب است
اخلاقش حتي از درسش هم بهتر
خيلي خوب تربيتش كرده‌ايد
و سپس تعريف را خاص‌تر نمود و مصداقي:
انشاهاي خيلي خوبي مي‌نويسد
مثلاً همين انشاي عيدش
خيلي خوب نوشته است
من براي دانش‌آموزان مثال مي‌زنم نوشته‌هايش را
خصوصاً مقدمه انشا را خيلي خوب مي‌نويسد
خيلي خوب شروع مي‌كند
و سپس توصيه‌هايي ضميمه نمود:
حيف است در مدرسه عادي باشد
مدرسه دولتي
ببريدش مدرسه نمونه دولتي
آينده خيلي خوبي دارد اگر نوشتن را ادامه دهد!
خانه كه آمدم
گفتم انشايت را برايم بخوان
انشايي كه براي پيك نوروزي نوشتي
خواند و من عكس گرفتم
بله مي‌دانم
غلط املايي زياد دارد
زيرا گفته بودم خودش را درگير املاي واژه‌ها نكند
پارسال كه در نوشتن يك خط هم مي‌ماند
يادش دادم كه نياز نيست خود را به كلمه‌هايي كه در مدرسه خوانده‌اي محدود كني
گفتم تو حرف زدن بلدي
همين حرف‌ها را بنويس
انشا، نوشتن حرف‌ها و سخن‌هاست
از اين رو بي‌مهابا مي‌نويسد
حتي اگر املاي واژه‌اي را نداند
دروغ چرا؟!
خيلي حس افتخار كردم
خيلي از اين‌كه معلّمش تعريف كرد
خيلي از اين‌كه خدا اين توفيق را نصيبم كرده
خيلي وقت بود كه مي‌خواستم ببرمشان
تا حيوانات زنده را ببينند
تا رفتارهاي حيواني را نشان‌شان دهم
تعمداً توجه‌شان را به دعواهاي ميمون‌ها سر غذا جلب كردم
به دعواي اردك‌ها سر قلمروشان
به هر چه كه رفتاري غيرانساني به نظرم مي‌رسيد
و توضيح دادم
اين‌كارها را اگر بكنيد فرق‌تان با اين‌ها چيست؟!
گفتم اگر بهترين دونده دنيا باشيد؛ شترمرغ
اگر هيكلي‌ترين آدم دنيا؛ فيل
اگر قوي‌ترين؛ شير
اگر بلندپروازترين؛ قو
اگر زرنگ‌ترين و فريبكارترين؛ روباه
اگر و اگر...
تازه مي‌شويد يكي مثل اين‌ها
جايتان كجاست؟! پشت اين قفس‌ها...
مگر اين‌كه انسان باشيد
انسان به اخلاق و رفتارش از اين حيوانات متفاوت شده است!
خواستم يادشان بدهم انسان باشند
خدا كند ياد گرفته باشند!
پ.ن.
سيداحمد وقتي ديد دارم در وبلاگ مي‌گذارم
متنش را
خواهشي كرد:
مي‌شود خط نوشته‌هايم را عوض كني؟
خيلي بدخط است
- نه پسرم
چرا؟!
- زيرا من هنوز نرم‌افزاري نمي‌شناسم كه بتواند خط دستنوشته را عوض نمايد! :)
ام محمد: سلام 
