ذكر وظايف اركان خانواده: هر جزء يك سيستم بايستي ضرورتاً رفتاري متفاوت با ساير اجزا داشته باشد، تا سيستم بتواند كار كند. ولي رفتارهايي كه بر اساس تعريف سيستم، هماهنگ و سازگار و همجهت باشند. در اين فصل بايد مخاطب جوان را با وظايف هر ركن از خانواده آشنا سازيم.
پدر: همان عنصر مذكّر سرمايهگذار در تشكيل خانواده.
تأمين امنيت خانواده: وي حافظ امنيت سياسي و اجتماعي خانواده است. هويّت اجتماعي خانواده و جايگاه، اعتبار و آبروي آن در نظام اجتماعي را تعيين مينمايد.
تأمين اقتصاد خانواده: او در كنار وظايفي كه نسبت به يكي از نظامهاي سياسي يا اقتصادي جامعه دارد، نسبت به تأمين ضروريات اقتصادي خانواده مسئول ميباشد.
مادر: همان عنصر مؤنّث ياددهنده و منتقل كننده فرهنگ كه وظيفه اصلي تأمين عملگرهاي آتي جامعه را برعهده دارد.
تأمين نيازهاي رواني خانواده: او مركز ثقل و ثبات روحي و رواني خانواده است و نيازهاي فرهنگي تمامي اعضا را تأمين مينمايد؛ دانش و مهارتي كه براي انجام فعاليتهاي فعلي يا آتي خود نياز دارند.
مديريت تغذيه و بهداشت خانواده: با توجه به اينكه ركن مذكّر خانواده يكي از عملگران رسمي در نظام اجتماعيست؛ سياسي يا اقتصادي، نميتواند مأموريتهاي عملياتي داخل خانه را به صورت كامل بر عهده بگيرد. از اين رو، تغذيه و بهداشت قهراً بر دوش ركن مؤنّث ميافتد و بايستي دانش و مهارت مورد نياز براي اين دو فعاليت را داشته باشد. گذراندن دورههاي كمكهاي اوليه و آشنايي با بيماريهاي معمول براي وي ضروريست.
مديريت پايلوت نظام اجتماعي در داخل نهاد خانواده: مادر براي انتقال عيني فرهنگ به اعضاي يادگيرنده، با توجه به مدل تربيتي مبتني بر الگوگيري، بايستي يك نسخه كوچك از جامعه واقعي را در خانه پديد آورد و خود را در تمامي نقشهاي اجتماعي به صورت پايلوت حاضر نمايد. در حقيقت مادر تمامي نقشهاي موجود در جامعه را در خانه تداعي نموده و بازيگري مينمايد، تا الگوهاي فرهنگي موجود در هر نقش را به عناصر تعليمگيرنده نشان دهد.
او يك نسخه كوچكشده از تمامي نهادهاي امنيتي و سياسي جامعه در داخل خانواده است كه حضور و غياب اعضا را كنترل مينمايد و حفاظت آنها را برعهده ميگيرد. يك نسخه از نظام اقتصادي جامعه است، در محيط كوچك خانواده كه بايستي مولّد بوده و محوريّت توليد در نظام اقتصادي را از طريق كارهايي كه انجام ميدهد به نسل بعد بياموزاند.
بنابراين وي ضمن بر عهده گرفتن وظيفه اصلي انتقال فرهنگ و همچنين مديريت تغذيه و بهداشت در داخل سيستم، بايد بتواند تمامي نقشهاي سياسي و اقتصادي را نيز بازسازي نموده و تكرار نمايد. به عنوان مثال: اگر نظام اجتماعي بر اساس دموكراسي عمل ميكند، وي بايد در خانه رأيگيري نمايد و پارهاي از تصميمات را مبتني بر جمهوريت اخذ نمايد، تا نسل بعد با اين مفاهيم آشنا شود و اگر نظام اجتماعي توتاليتر است، همين الگوي اطاعتپذيري را در مديريت خانه مبنا قرار دهد، تا بتواند همين فرهنگ را به نسل بعد از طريق الگوسازي منتقل سازد.
همين عنصر مؤنّث اگر تشخيص داد كه نظام سياسي مبتني بر توتاليتر الگوي مناسبي براي اداره جامعه نيست، ميتواند با ترويج الگوي دموكراسي در مديريت داخل خانه و ارتقاء فرهنگ مبارزه و حقطلبي در ميان عناصر يادگيرنده، زمينهساز تغيير الگوي سياسي در نظام اجتماعي آينده شود. او نسلي را تربيت خواهد كرد كه چند دهه بعد، ساختار سياسي جامعه را متحوّل و دگرگون خواهند ساخت!
[ادامه دارد]