مادر: يك انسان از جنس مؤنث كه عنصر اصلي در سامانه فرهنگيست. اوست كه در گام اول از سوي پدر به عنوان نيروي اصلي تشكيل خانواده انتخاب ميگردد. پدر تأمين مايحتاج امنيتي و اقتصادي وي را تضمين ميدهد تا بتواند موافقت او را براي به خدمت خانواده در آمدن جلب كند.
عملگر فرهنگي: همانطور كه پدر عملگر يكي از نظامهاي سياسي يا اقتصادي در جامعه است، مادر عنصر اصلي عملگر در نظام فرهنگيست. او بايد تواناييهايي هنگام حضور در ساختار خانواده داشته باشد، تا بتواند انتقال فرهنگ را رقم بزند:
شناخت كامل از فرهنگ جامعه
عدم تعصّب بر فرهنگ گذشته و آمادگي براي پذيرش تغييرات فرهنگي
قدرت بر ياددهندگي و تعليم فرهنگ به اركان يادگيرنده خانواده
صبر و حوصله مورد نياز براي آموزش و تربيت
و ترجيحاً بايد قدرت و توانايي بر تأمين ساير نيروهاي انساني مورد نياز خانواده را نيز داشته باشد، از طريق زايش و اضافه نمودن افرادي با دانش و تجربه صفر كه مناسبترين نيرو براي انتقال فرهنگي ميباشند.
اگر خانواده قادر نبود تعليمگيرندگان فرهنگي مورد نياز را به صورت مستقل و خوداتكا تأمين نمايد، بايستي از طريق مراكز رسمي، ايتامي را كه جامانده از خانوادههايي متلاشيشده ميباشند؛ به مرگ يا به طلاق، جذب نمايد تا بتواند براي تحقق اهداف خود سهم خويش را به انجام رساند.
فرزند پسر: عضو يادگيرنده مذكر در سامانه خانواده كه قرار است مقصد انتقال فرهنگ قرار گيرد.
عملگر سياسي يا اقتصادي آينده: هر عنصر يادگيرنده مذكّري كه در خانواده عضو ميگردد، بناست در آينده وظيفه حضور در نظام سياسي يا اقتصادي جامعه را بر عهده بگيرد تا به عنوان يك كنشگر اجتماعي، امور روزمره و عادي جامعه را به انجام برساند. او مخاطب و دريافتكننده بخشي از دادههاي فرهنگيست؛ دانشي يا تجربي، نظري، عملي يا مهارتي كه براي حفظ وضعيت جاري نظام اجتماعي بدانها نياز دارد.
ضمناً بايد اطلاعات مورد نياز براي تشكيل خانواده بعدي را نيز به دست آورد. خانوادهاي كه يك جوانه از خانواده فعلي محسوب ميگردد و الگوهاي فرهنگي منتقل شده در اين خانواده را تكثير و ترويج مينمايد.
فرزند دختر: عنصر مؤنث يادگيرنده در سامانه خانواده.
عملگر فرهنگي آينده: او پس از پايان دوره انتقال فرهنگ، بنا نيست در امور جاري و روزمره اجتماعي در قالب نظامات سياسي و اقتصادي مشاركت جويد. بلكه قرار است تأمينكننده نيروهاي يك نسل بعدتر باشد. او بايد دادههاي فرهنگي مورد نياز براي انتقال فرهنگ و ارتقاء آن را دريافت نمايد. از اين رو، مخاطب اطلاعاتيست كه ميتواند دانش و مهارتهاي ضروري وي را براي عمليات انتقال فرهنگي تأمين نمايد.
دختر نقشي سرنوشتساز در تشكيل سلولهاي آتي فرهنگي نظام اجتماعي را خواهد داشت و اگر نتواند تربيت مورد نياز را دريافت دارد و به نسل بعد منتقل سازد، سبب انقطاع نسلها و سقوط و ركود نظام اجتماعي ميگردد و ارتباط تاريخي جوامع را بر هم ميزند.
[ادامه دارد]