به نام خدا

در پارسي‌بلاگبحثِ دانش آموزي

پنج‌شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۵ - ۴:۰۶ عصر

از مدرسه آمده
مشق‌ها را كه نوشته
مي‌گويد: درس بپرس كه فردا امتحان هديه‌ها دارم
مي‌دانم منظورش كتاب هديه‌هاي آسماني‌ست
همان ديني يا بينش اسلامي قديمي خودمان
مشغول كارم...
مي‌گويم: آخرين درسي كه خواندي را برايم تعريف كن و بگو از آن چه ياد گرفته‌اي



- فروتني!
+ فقط همين؟! بيشتر توضيح بده
- قصه‌اي درباره امام كاظم (ع) كه كارگرشان خرما پشت ديوار مخفي مي‌كند و امام ايشان را مي‌بخشد و با مهرباني سخن مي‌گويد!
+ خب از اين قصه چه ياد گرفته‌اي؟

مشخص است كه نمي‌داند دقيقاً چه پاسخي به اين سؤال بدهد
پرسشم را تفصيل مي‌دهم و بنيادي‌تر مي‌كنم:
+ چرا اين قصه را در اين كتاب نوشته است؟
از نگاهش معلوم است پرسشم را نگرفته:
+ چرا اسم مرا در كتاب نياورده و از يك آدم‌هاي ديگري صحبت كرده است؟
- خب... چون آن‌ها امام بوده‌اند!
+ آفرين، دقيقاً سؤال من اينه: چرا قصه «امامان» را در كتاب شما نوشته‌اند؟

متوجه مي‌شوم درك درستي از فضاي كتاب هديه‌ها ندارد:
+ دخترم اصلاً امام كيست؟
- جانشينان پيامبر (ص) را امام گويند!

همه چيز را حفظ كرده است
از اين‌كه اين طور كتابي توضيح مي‌دهد معلوم است:
+ چرا به آن‌ها امام مي‌گويند؟
- بابا معلم اين چيزها رو از ما نمي‌پرسه‌ها! تو آزمون نمي‌ياد اين چيزا.
+ مي‌دونم دخترم، فقط مي‌خوام بدونم چه چيزايي بلدي.

نمي‌داند چرا به آن‌ها امام مي‌گويند
ناگزير برايش توضيح مي‌دهم:
+ امام يعني جلو، پيش رو، كسي كه جلوتر است، خدا آن‌ها را تعيين كرده تا ما رفتارمان را از آن‌ها الگو بگيريم و دنباله‌رو آن‌ها باشيم. قصه آن‌ها را هم در كتاب نوشته‌اند تا ما بخوانيم و ياد بگيريم.

اكنون به قصه كتاب باز مي‌گردم:
+ از قصه امام كاظم (ع) ياد گرفتي كه به دزد محبّت كني؟
- بله!
+ يعني اگر يك شب از خواب بيدار شديم و ديديم يك دزدي در خانه ما هست، به او لبخند بزنيم و بگوييم: موفق باشي و بگذاريم همه چيزمان را بزدد!
- نـــــــــــه!
+ پس چي؟! مگه قرار نيست ما از اين قصه الگو بگيريم؟ مگه امام (ع) اين كار را نكرده است؟

پاسخ را نمي‌داند
اصلاً تا به حال از اين زاويه به قصه ننگريسته
كتاب درسي را براي مدرسه مي‌دانسته و امتحان و درس و نمره
اين‌كه «خيلي خوب» بگيرد و خلاص!
درست مثل كودكي خودمان
اما اين درست نيست
اين آموزش به چه درد بشريّت مي‌خورد؟!
جز وزر و وبالي
كه تا سنّش بالاتر رفت
در تمام حفظيّات خود شك كند
و بعد يك روز از خود بپرسد: اين‌ها چه بود من حفظ كردم؟! چقدر غيرمنطقي!

سعي كردم غيرمنطقي بودن برداشتي كه از قصه داشته را با پرسش‌هايم برايش بزرگ نمايم
در همين سن، ترديد كند بهتر نيست تا اين كه وقتي بزرگ شد؟!
+ پس ما اگر از امام الگو بگيريم يك كار نادرست كرده‌ايم؟ زيرا به دزد مهرباني كردن، تشويق او به دزدي‌ست!

كمي مهلت دادم تا ترديد خوب در جسم و روحش بنشيند
او به اين شك و ترديد نياز دارد
ترديد پلي‌ست، به قول شهيد مطهري، كه بايد از آن گذشت!
بدون عبور از ترديد كه نمي‌توان به جزميّت رسيد:
+ نه دخترم... كمك كردن به دزد كار درستي نيست
اگر يك روز هم يك دزدي به خانه ما بيايد
ما نبايد اجازه دهيم چيزي از ما بدزدد
اما...
امام كارگر خود را مي‌شناخت
مي‌دانست در مضيقه است
مشكلات مالي از يك سو
و فريب ابليس از سوي ديگر
بنده خدا هم پنهاني مقداري خرماي ناچيز برداشته
و امام مي‌دانستند كه اين آدم «قابل اصلاح» است
ما وقتي اميد داريم ديگران اصلاح شوند
آن‌ها را مي‌بخشيم
عفو مي‌كنيم
عفو به اميد تغيير رفتار
زيرا مي‌دانيم اگر دعوا كنيم و برخورد سخت
لج‌باز مي‌شوند و بيشتر در گناه فرومي‌روند!

توقع اين است كه معلّم اين طور بحث كند
يعني ما با اين انتظار است كه فرزندمان را به آموزش و پرورش مي‌سپاريم
اما وقتي اين طور نيست
دوباره تعليم و تربيت به دوش خودمان مي‌افتد
و رشد فرهنگي او دست خودمان را مي‌بوسد!

اگر فرزندانمان اين مفاهيم را «نفهمند»‌ و درك نكنند
وقتي بزرگتر شوند
با كوهي از شبهات مواجه مي‌گردند
كه سال‌ها با «حفظ كردن» اين اطلاعات هضم نشده
وبال گردن خويش ساخته‌اند!

پناه بر خدا از توهّمِ «دانستن»
خيالِ «علم» داشتن
كه خواندن كتاب‌هاي زياد براي انسان پديد مي‌آورد
داده‌هايي بدون تحليل، علم‌هايي‌ست كه سود نمي‌رساند!

امير المؤمنين عليٌّ عليه‌السلام : وَاعلَم أ نَّهُ لا خَيرَ في عِلمٍ لا يَنفَعُ ، ولا يُنتَفَعُ بِعِلمٍ لا يَحُقُّ تَعَلُّمُهُ . بـدان كـه در دانـش ناسودمند خيرى نيست و آموختن دانشى كه سزاوار آموختن نيست، سودى ندهد . (نهج البلاغة : الكتاب 31 ، منتخب ميزان الحكمة : 404)


مطلب بعدي: دفتر يادگاري مطلب قبلي: چرا تعدّد زوجات نه ۱۲

بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر19نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN