بسيار خوب.
در مورد اين اختلاف استنباط ها چه؟ استاد براي آن هم راه حلي به ذهن مباركشان رسيده است؟
منظورم همان مدل تفاهم است.
چرا كه در حيطه امسائل فردي ميگوييم هر كس از مرجع خودش و لي در مسائل اجتماعي اين كار آفات فراواني دارد.
به نظر ميرسد اين مسئله تا كنون با راه حل سياسي حل شده است.
يعني اطاعت از ولي فقيه
موفق باشيد
اجازه دهيد يك مطلبي را بيپرده عرض كنم
صريح و رك
در جلسه 40 بحث مبادي اصول
سال 1374
استاد حسيني (ره) مشكلات موجود در اختلاف فتاوا را
به «پيشفرضها» باز ميگردانند
ايشان صريحاً ميفرمايند:
«يقين، وحدت تركيبي تمامي اوصاف روحي انسان است»
و منظورشان اين است كه تمامي اطلاعات و حالات انسان
در پيدايش يقين براي وي حضور دارند
و لذا اين يقين نميتواند حجّت باشد
زيرا انتزاع آن از خصوصيات فردي ممكن نيست
لذا در جلسه 42 راهي را پيشنهاد ميفرمايند
به عنوان تنها راه
انحصار در دستيابي به حجيّت
و آن «تفاهم اجتماعي» است
نسخهاي كه ايشان براي علم اصول فقه ميپيچد اين است
كه با توجه به مقدمات ذيل:
1. پيشفرضها قابل انفكاك از فرد نيستند
2. پيشفرضها داراي حجيّت نيستند
3. افراد همجهت، داراي نگاه و منظر يكسان نيستند
بايد حجيّت را در نهايتِ يك كار گروهي تحصيل نمود
معتقدند يعني
كه هر پيشفرضي يك وزن و قوتي دارد
اگر مجتهدين با هم مباحثه داشته باشند
هر نظر جديدي را به بحث و تحليل علمي بگذارند
پيشفرضهايي كه نزديكتر به نظام حساسيتهاي شارع باشند
برجستگي خود را نشان خواهند داد
و پس از «تفاهم اجتماعي متخصصين» است كه «بذل جُهد» محقق شده است
و ميشود به آن گفت: اجتهاد!
البته اگر به گذشته نيز بنگريم
به غير از دوران فترتي كه پس از شيخ طوسي بود تا برآمدن ابن ادريس
و دوراني كه پس از تأسيس حوزه علميه قم پديد آمد
در ساير دورانهاي اجتهادي شيعه
مناظره و مباحثه بين علما كاملاً امري عادي بود
و اين تحقق همان «تفاهم اجتماعي» خواصّ بود
آنچه ميخواستم صريح و رك عرض نمايم همين است
كه استاد حسيني (ره) نيز چون پارهاي فلاسفه تجربهگرا
به زعم بنده البته
اين حقيقت را كه با عنوان «نسبيّت علم» مطرح ميشود
پذيرفته بودند
مشابه همان نسبيّتي كه در پيشينه فقه اجتهادي شيعه بوده
و با عنوان «حكم ظاهري» خود را نشان ميداده است
ايشان اما دستيابي به حكم ظاهريه را امروز دشوارتر ميداند
زيرا توانمندي امروز ارتقاء يافته
موضوعات پيچيدهتر شده
و نميتواند مجتهد به پيشفرضهاي خود تكيه كند
و بايد به صورتي سازمانيافته
اين پيشفرضها كه حضور در فتاوا پيدا ميكنند
روبهروي هم قرار گرفته
و به محك هم زده شوند
استاد حسيني (ره) رفتار گذشته را كه اجتهاد فردي معنا ميشود
نقض نميكند
آن را لازمه دوراني ميدانست كه اين درك فعلي براي شيعيان حاصل نشده بود
درك قدرت تعامل اجتماعي
و دستيابي به قدرتي برتر از طريق كار جمعي
به زعم ايشان اگر در گذشته يك مجتهد بنفسه كار ميكرد
و در نهايت ميگفتند كه بذل جهد واقع شده
مقتضاي عصر خود بوده
و امروز همان دليلي كه بذل جهد را ايجاب مينمود
امروز حكم به عدم كفايت اجتهاد فردي مينمايد
امروز بذل جهد به شرطي واقع ميشود
كه «تفاهم اجتماعي مجتهدين» تحقق يابد
لذا ميفرمايند كه ما نيازمند شبكه تحقيقات هستيم
تا تمامي آراء و نظريات به صورتي نظاممند تجميع گردند
و در مسيري ضابطهمند
برترين نظريه كه قطعاً نزديكترين به «مراد متكلم» است شناخته شود
و اين همان «حكم ظاهري» خواهد بود
كه «انقياد» و «طاعت» به آن واقع ميشود