و يك روز ديگر:
منظور بنده از منطق امام لزوما آن صلابت و روحيه مبارزاتي امام عزيز نبود،
كه شما اين گونه برداشت كرديد كه ممكن است تصميم به برهم زدن هماهنگي جامعه بگيريم.
گرچه واقعا امروز در جامعه ما هماهنگي وجود دارد؟
به قول مولي: اجتمعوا علي الفرقه.
اما اصل فرمايش شما درست است.
منظور بنده از منطق امام راحل، نوع رفتار ايشان براي حل مسائل است.
في المثل:
همين بحثي كه شما فرموديد، به نظر حقير اگر بدون ديدن اين روش امام
به عالمي در حد مرجعيت يا اجتهاد بگوييم در چنين شرايطي چه كنيم؟
شرايط امام را عرض ميكنم.
ايشان يا توصيه ميكنند كه كاري نكنيد، چون نميشود اجماع ايجاد كرد.
يا اينكه توصيه به بحث علمي اعم از مناظره، مكاتبه، مباحثه و... ميكنند.
شما نظر ديگري داريد؟
اما همان طور كه فرموديد: امام عظيم الشان به نحو ديگري عمل كردند.
كه به قول يكي از دوستانم
ايشان مبتني بر عقل عمل تصميم ميگرفتند، حتي صحبت ميكردند و نه عقل نظر.
حال مسئله اي كه حقير عرض كردم
اين است كه با اين منطق امام در شرايط كنوني چه بايد كرد؟
به تعبير شايد كليشه اي:
اگر امام جاي ما در اين زمان بود، چه ميكرد؟
يا چه پيشنهادي به ما ميكرد؟
براي من با اين اطلاعات اندك
و تجربه ناچيزي كه دارم
سخت است پاسخ به اين پرسش
اينكه بگويم اگر امام راحل (ره) تشريف داشتند چه ميكردند
اما يك مطلبي هم هست
اگر حتي بدانيم به يقين
كه امام در صورت بودن حضرتشان چه ميكردند
باز هم تكليف ما را نميتواند روشن كند
به دو دليل:
1. اينكه ما جايگاه امام را نداريم
و اعتبار آن بزرگوار را
نه سابقه چنين انقلابي در ما هست
و نه چنان اعتباري كه به تدريج و مرور زمان حاصل شده
و نه مقام و منزلت ايشان در حوزه علميه
2. حتي اگر آن خصوصيات را هم داشتيم
همين كه امروز امام تشريف ندارند
شرايط متفاوت است
حتي اگر خود ايشان را تصوّر نماييم
با همان صلابت و همان باورها و همان قدرت ايمان
اگر امروز ايشان در چهرهاي ديگر حاضر ميشدند
مثلاً با نامي ديگر و عنواني متفاوت
همينكه انقلاب به مرحلهاي ديگر منتقل شده
آيا خود ايشان همان نسخههاي قبل را تجويز ميفرمودند؟
استاد حسيني هدايت جامعه را به روش عرفا و اساتيد اخلاق تشبيه ميكنند
ايشان كار اجتماعي را نوعي «نسخه دادن» ميداند
نسخه بايد متناسب با شرايط بيمار باشد
از اين رو،
آنچه به عقل كوچك من ميرسد
اين است كه ما از رفتار امام نميتوانيم الگو بگيريم
بلكه ما از «اصول حاكم» بر رفتار ايشان بايد الگو بگيريم
يعني بايد ابتدا رفتار ايشان را تحليل كنيم
در شرايط مختلف
تا بتوانيم اصولي كه ايشان بر مبناي آن رفتار خود را نظم ميدادند بيابيم
و سپس با آن اصول
رفتار مناسب براي شرايط حاضر را محك بزنيم
البته با لحاظ اين احتمال
كه همين اصول حاكم بر رفتار ايشان نيز ممكن است در شرايط متفاوت اندكي مختلف شوند
استاد حسيني (ره) قواعدي را براي برنامهريزي نظام اجتماعي پيشنهاد كردهاند
شايد بشود «جدول مدل برنامه» ايشان را چنين چيزي دانست
ابزاري براي توليد نسخه در هر عصر
آيا شما پيشنهادي تحليلي از اصول حاكم بر تصميمگيريهاي حضرت امام(ره) داريد؟
اگر بتوانيم يك چنين فهرستي تهيه كنيم
كه اصول و قواعد تصميمگيري ايشان را نشان دهد
توانستهايم خط امام را بشناسيم
و بر اساس همان اصول براي امروز راه حل پيدا كنيم
به نظرم مقام معظم رهبري در اين مقوله عمل ميكنند
يعني در بعضي فرمايشاتشان گاهي كه به امام ارجاع ميدهند
سعي دارند اين اصول را تبيين نموده
و تصميمات خود را با آن توضيح دهند
نظر شما چيست؟