و بعد:
منظورتون از راه استخاره چي بود؟
به نظرتون اصلا اين سئوالات درسته؟
تا در پي جواب بگرديم.
در مورد اتاق فكر هم آري.
يه چيزي بدست آوردم كه هنوز كاملا مطمئن نيستم
اگر اتاق فكري جدا از بالا ترين نهاد اداره كننده تشكيل شود، فقط محكوم به فكر كردن است ولا غير.
يعني بايد اهرم اعمال قدرت(فكر) داشته باشد.
كه البته همه جا مدعي هستند كه دارند.
مطايبه بود
اينكه عرض كردم
به غير راه استخاره!
يعني اگر راه حلي را به روشي علمي يافتيد
روشي منطقي
روشي هماهنگ با داشتههايمان
نه ناهماهنگ با تمام تلاشهاي گذشتگانمان
بفرماييد تا بنده هم استفاده كنم!
اين سؤالات قطعاً درست است
دغدغه بنده هم هست
بوده است از ابتدا
اصلاً اگر نبود، مگر مسير صاف و مستقيم حوزه را رها ميكردم
مسير هموار و كاملاً همگاني
و به چالش انديشههاي متفاوت گرفتار ميشدم؟
امام (ره) انقلاب كرد
جامعه دگرگون شد
به حدّي كه فهم عوام از خواص فزوني گرفت
عوام پيش تاختند
و بعضي خواص جا ماندند
اين را كه يقين داريم
اينكه نظام در آستانه يك تحوّل بزرگ است
اينكه سالهاست همهمان منتظر اين تحوّل هستيم
اينكه قرار بود زندگي ما اسلامي شود
سبك زندگي
نشد اما
هيچكسي ترديد ندارد كه نشد
پس اين سؤالات بيترديد درست است
بحث در شيوه رسيدن به جواب است
قديمترها راحت بودم
جواب را گذاشته بودم بر عهده ديگران
مانند كوهنورد آماتور
طناب را ميگيرد و دنبال ميكند
راه را ديگري انتخاب كرده
ميخها را كوبيده
طناب را هم آويزان كرده
تنها زحمتي كه ميكشي بالا رفتن است
اما وقتي متوجه نادرستي مسير ميشوي
باز هم مشكلي نيست
زيرا يكي از راههاي موجود را برميگزيني
طنابهاي زيادي كه آويزان است
طناب درس خارج را ميبيني كه به كجا ميرود
طناب فرهنگستان را ميگيري
تا اينجا هم باز بحث انتخاب است
اينكه كدام طناب را برگزيني
و در چه زماني مسير را تغيير داده
بهتر را انتخاب كني
سختي كار درست در مرحله بعد است
وقتي بفهمي كه همه اين طنابها كه ميبيني
هيچكدام به راهي درست نميروند
اينجا آدم خلأ امام معصوم(ع) را درك ميكند
تازه ميفهمد كه غيبت يعني چه
غيبت و نبودن حجّت در ميان مردم
عدم دسترسي مستقيم به حضرت(عج)
اينكه طنابي ديگر نيست
دو مشكل روي ميدهد؛
نه مسير معلوم است
زيرا قرار است مسيري را انتخاب كني كه طنابي آن را ترسيم نكرده
نه ياريگري
طنابي اصلاً در كار نيست
طناب را تو بايد بياندازي
ميخ را تو بايد بكوبي
اينجا اصل قصه تغيير ميكند
«تشخيص تكليف» ميشود خودش تكليف
اينجاست كه خدا بايد كمك كند
بايد جهت را بگيري
اينكه قرار است به قله برسي
سفت و محكم همت كني
و خدا كمك كند
تا كمكم مسيري را بشود پيدا كرد
ميخها را كوبيد
و طناب را انداخت
بعديها قرار است از همين مسير بالا بيايند
آويزان بر طناب تو
اگر البته مسير تو درستتر باشد
حكايت اگر چنين شود كار سخت ميشود
غرض اينكه شما اگر دنبال آن برادر نرويد
دنبال كه ميخواهيد برويد؟
دنبال آن يكي آقا نرويد
دنبال كه ميرويد؟
راهها مگر چند تا هستند؟
دانشگاه ميرويد؟
حوزه را تا انتها بر سبيل اجتهاد؟
درس خارج ميرويد؟
در مراكز حاشيه حوزه داخل ميشويد؟
تخصصي كلام؟
تخصصي فقه؟
تخصصي فلسفه؟
به فرهنگستان ميرويد؟
بالاخره طنابها همينها هستند
طنابهايي كه به جهت الهي ميروند
و ميتوانند انقلاب را نجات دهند
كه از غرب نميآيند
بايد در همين ايران باشند
مركز ديني ايران هم مگر غير از همين حوزههاست؟!
حديث نفس كردم
اينها حرفهاييست كه مرا هم مشغول داشته
اگر هيچكدام از طنابها را حجّت ندانم
بايد دست به ميخ شوم
چكش بردارم
بايد طناب بر شانه افكنم
و اين كوه را گز كنم تا قله
آيا ميتوانم؟!
اين فرمايش شما كه طرح تأسيس يك اتاق فكر است
در بالاترين نهاد ادارهكننده كشور
اگر چنين چيزي تأسيس شود
آن را بالاترين آدمهاي كشور پر ميكنند
تصور ميفرماييد جايي به شما ميدهند؟!
اگر راهي داريد كه چنين اتاق فكري تأسيس كنيد
و جاي خود را در آن محكم نماييد
تا با طرح شما تا پايان پيش روند
نعم المطلوب
طوبي لكم و حسن مآب
چه نيك انديشهاي
و چه نيك ترفندي
ولي زعم بنده جز اين است
اهرمهاي قدرت در كشور ما
به نحوي توزيع ميشود
كه مبتني بر...
گسترش نيروي انساني به گونهاي نيست كه نخبهگرا باشد
بايد راهي ديگر جست
اگر بتوان كار كرد
در كنار هم و در جهت واحد
خيلي هم خوب
ولي با هم كار كردن
نياز به همفكري دارد
نميشود يكي فكر كند و ديگران كار!
بدون همدلي و همفكري و همكاري پيشروي ميسّر نيست ظاهراً
التماس دعا