«روش تربيت در محيط باز و متضاد»
«عوامل تربيتي آن»
«احساس تقليد در كودك»
«رقابتِ او»
«مايهور كردن احساس شخصيت و هويّت»
«به كار گرفتن بچهها در صحنه»
«اسبابِ خوديابي كودكان»
«هنر و ادبيات و داستان، عاملي براي شخصيت و حُرّيت و تفكر در بچهها»
«مطلّع بودن از نيروهايي كه در بچهها به تدريج شكل ميگيرد»
«به ابتذال كشاندن ارزشهايي بزرگ كه نفرت جايگزين آنها خواهد شد!»
«فقيه كسيست كه اغراض و مقاصد را هم بشناسد»
«انسانِ آزاد، موضوع تربيت»
«آدمي از عملش به اندازه بينشش بهره ميبرد»
تفاوت همه اين بحثها
در «جامعهاي امن كه به حركت خود رسيده است»
با «جامعهاي متضاد و بحراني»
روش تربيتي در «مكه» را متفاوت با روش تربيتياي ميداند
كه رسول اكرم (ص) در «مدينه» برگزيد
مدينه به عنوان جامعهاي اسلامي
كه حركت خود را يافته است
و مكه به عنوان جامعهاي
كه شرك و بتپرستي در آن بيداد ميكند
جامعهاي كه فرهنگ آن در شرايط بحراني قرار دارد
تفاوت «شعار» با «شعور» را در فرمايشات اين استاد بزرگوار ميتوان فهميد
در زمانيكه اين حرفها براي خيليها قابل فهم نبود!
قبلترها تمامي نوارهايي كه از «عين صاد» يافته بودم
بيشتر هم مربوط به سايت راديومعارف
جمع كرده و استماع
اينبار اما از سايت پاتوق كتاب فردا
فيلمهاي استاد علي صفايي حائري را خريداري كردم
شگفتا
انسان وقتي حالات گوينده را هنگام سخن ميبيند
أوقع فيالنفس ميشود انگار بحث
خيلي تفاوت ميكند با وقتي كه تنها صدا را ميشنود
آن جدّيت را
آن جزم و عزم و اخلاص در بيان را
آن سوز و گداز و اهتمام و صداقت را
استاد صفايي (ره) همان سالهاي اول انقلاب
چيزي را پيشبيني كرده بود كه امروز با آن درگير هستيم
«چگونه جوانان را در اين عصر تربيت كنيم؟!»
در بحثي با عنوان: «انسان در دو فصل»
وقتي بهره انسان از عملش
به اندازه بينش وي باشد
رفتارهايي كه تحت تأثير شرايط از او صادر ميشود
نميتواند بر باورهاي وي بيافزايد
و به طرفةالعيني
در مواجهه با سيل هجمه فرهنگ كفر رنگ ميبازد و تغيير مييابد
متحوّل ميشود و از دست ميرود!
ايشان قدرت جامعه در «رفتارسازي» را به حدّي ميداند
آنجايي كه «قدرت و مسئوليت» به فرد ميدهد
كه آدمهاي تنبل را هم به حركت واميدارد
مثال ميزند به جواناني كه حتي رختخواب خود را در منزل جمع نميكنند
ولي در اردوهاي گروهي
چه با اشتياق كار ميكنند و فعاليت مينمايند!
من چه بگويم كه كودكانم
از وقتيكه پنج و شش و هفت سال بيش نداشتند
پيوسته و با علاقه
رختخوابهاي خود را پهن نموده و جمع ميكنند!
قدرت «آزادي» دادن
و «ارزش» قائل شدن براي كودك است
قدرت اعطاي «مسئوليت»
و «جدّي» گرفتن او
و صاحب «سهم» دانستن آنها در زندگي
اينكه بخشي از اركان خانهاند
و قسمتي از «هويت خانواده» را تشكيل ميدهند
«نظرشان» اهميّت دارد
و «حرفشان» اعتبار
به «شكاياتشان» عادلانه رسيدگي ميشود
و تمامي «خواستههايشان»
با دقّت بررسي شده
در صورت ناممكن بودن
به درستي و با «صداقت» توجيه ميگردد!
چند روز پيش با هم رفتيم و سه كوزه كوچك خريديم
چقدر مشتاقانه طراحي كردند
و رنگ زدند
و چقدر اين كار را جدّي گرفتند
زيرا احساس كردند كه جدّي گرفته شدهاند
كه اجازه دارند از رنگ استفاده كنند
و تمام تخيّل خود را بر يك شيء واقعي و داراي كاربرد
پياده نمايند
كوزههايي كه قرار است جامدادي خودشان باشد
حدس بزنيد هر كدام از كوزهها را كدامشان طراحي كردهاند؟! :)
خداوند شيخ علي صفايي را قرين رحمت فرمايد
و روحش را شاد
و راهش را پر رهرو
كه امروز بيش از پيش به انديشههاي تربيتي كارآمد محتاجيم.
پ.ن. مشاهده بخشي از فرمايشات استاد:
[لينك فيلم]