قصد ما تغيير سبك زندگي است. معماري آن را از همين رو مد نظر داريم. تغيير سبك زندگي نيز به تغيير عملكردهاي بشر است. اگر چنين بيانديشيم، ناگزيريم ريشههاي عمل و فعل انساني را بررسي كنيم. چرا انسان به سمت عمل كشيده شده و فعلي از او صادر ميگردد؟!
سادهترين پاسخي كه به اين پرسش داده شده «نياز» است. نقص و كاستي كه موجب ألم و درد در انسان ميشود و حالتي از شادي و ابتهاج كه پس از صدور فعل به دست ميآيد و لذّت ناميده شده است.
در گام دوم، فهرستي از نيازهاي انسان جمع ميآوريم. اين فهرست ميتواند كليد ما براي رمزگشايي افعال انساني باشد و به ما نشان دهد هر عملكرد از چه رو حادث شده و پديد آمده است.
وقتي فهرست نيازها در اختيار باشد، عملكردها قابل رهگيريست. در اين مرحله بايد نسبت عملكردها به نيازها را سنجيد و كشف نمود هر عملكرد بر اساس چه نيازهاي فرض صدور دارد.
وقتي انطباق عملكرد به نياز صورت بپذيرد، هر عملكردي در هر مقطعي از فرآيند زندگي بشر به نيازهايي منسوب خواهد شد كه سرچشمه و انگيزه فعل محسوب ميگردند. چنين فهرستي شاهكليد ورود به بحث سبك زندگي، معماري و تغيير آن است.