بشر امروز شايد براي خوشگذراني و لذت بيشتر به دنيا آمده باشد
ولي بشر مسلمان
موحّدي كه به خدا معتقد باشد
و دايره امتحاناتي كه پيش رو دارد
مؤمني كه به روز جزا يقينمند است
قطعاً ورود خود به عالم دني را براي التذاذ مادّي نميپندارد
اگر شهروند مدرن در پي آسايش بيشتر است
در جستجوي ارتقاء فضاي رفاه
گسترهاي كه بتوان بيشتر و بهتر و در مقياسي وسيعتر و باكيفيتتر چَريد
خورد و خوابيد و بر ديگران پريد
و براي آن منشور مينويسد
شهروند مسلمان كه نميتواند چشم بر قبل و بعد اين دنيا ببندد
تاريخ را ناديده بگيرد
كفر و ايمان را بيمرز شناسد
بيرگ و بيغيرت و بيانصاف شود
خون انبياء و شهدا و صديقين را هدر دهد
و حق و باطل را به هم آميزد و همتراز گيرد؟!
چطور ميشود نسبت به خوبي و بدي موضعي واحد داشت
و دوست و دشمن را به يك چشم ديد؟!
نگاهي به مرامنامه حزب جمهوري انداختم
همانكه پنج از بهترين اسلامشناسان عصر نگاشتند
انقلابيترينها
در همان سال انقلاب
ديدم انگار اين همان منشور است
همان منشور شهروندِ انقلابي كه دنبالش ميگشتم
مرامنامهاي كه چنين متني دارد:*
هدف حزب تداوم بخشيدن به انقلاب خلق مسلمان ايران در راه استقرار نظام عدل اسلامي در زمينههاي معنوي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و نظامي است.
اين تلاش در آغاز اقدامات زير را در بر خواهد داشت:
1. بالابردن آگاهي اسلامي و سياسي مردم ايران و سرعت بخشيدن به خودسازي انقلابي آنها در همه ابعاد.
2. پاكسازي كشور از آثار استبداد و استعمار و مبارزه پيگير با همه عوامل و زمينههاي ذهني و عيني آن.
3. برقراري آزاديهاي اساسي از قبيل آزادي بيان و قلم، آزادي اجتماعات و ديگر آزاديهاي انساني ارزشآفرين كه شرط لازم براي شكوفايي استعدادها و توانايي ملّت بر ايفاي نقشي خلاّق در تعيين سرنوشت اجتماعي خويش است.
4. تبديل نظام فاسد اداري موجود به سازمان اداري جديدي كه در آن ايمان و صداقت و لياقت معيار تصدّي هر شغل باشد و علاقه به كار و احساس مسئوليت جانشين بيتفاوتي كنوني گردد.
5. پايان دادن به سلطه اقتصادي بيگانگان و جلوگيري از چپاول و هرز رفتن منابع طبيعي و نيروي كار كشور از راه تبديل صنعت مونتاژ و وابسته و كشاورزي آشفته و رو به انهدام كنوني به صنعت و كشاوري مستقل و برنامهدار كه در آن منابع طبيعي و نيروي انساني ما با رعايت شرايط اقليمي در جهت مصالح ملّي و تأمين نيازهاي عمومي به كار افتد.
6. ريشهكن كردن فقر و محروميت از طريق تأكيد بر ارزش كار و نفي هر نوع استثمار و ايجاد سيستم اقتصادي جديدي كه در آن هيچكس مجبور نباشد نيروي كار خود را كمتر از ارزش اقتصادي واقعي آن بفروشد و بازده كار كشاورز و كارگر و همه زحمتكشان ديگر به صورت كامل عايد خود آنها گردد، شخصيت معنوي و انساني هر فرد تقويت شود و در او شوقي دروني به وجود آيد كه كارآيي و مهارت خويش را بالا برد و به خودكفايي فني جامعه كمك كند.
7. تبديل نظام آموزشي وارداتي استعماري به نظامي اصيل و مستقل كه با اتكاي بر مباني اخلاقي، اجتماعي و تربيتي اسلام امكانات كافي براي پرورش و آموزش صحيح و پربار همه كودكان و جوانان ما فراهم سازد، جهل و بيسوادي را در همه قشرها و در همه جاي كشور ريشهكن كند، نيروي عظيم انساني ما را به پيشرفت واقعي معنوي، اجتماعي، علمي و صنعتي برساند.
8. ايجاد ارتشي با ايمان و مستقل كه ديگر وسيله سركوبي ملّت و جنبشهاي ملّي نگردد و نقش واقعي خود را در دفاع از مرزهاي كشور و حقوق ملّت در برابر هجوم بيگانه ايفا كند، تا مانند همه ارتشهاي ملّي در قلب مردم جاي گيرد و از محبّت و احترام عمومي برخورداد باشد.
9. از ميان بردن همه ريشهها و نهادهاي فساد و فحشا كه فرهنگ استعماري بر جامعه ما تحميل كرده است و مبارزه با مادهگرايي و دل سپردن به اصالت لذّت مادي كه زمينه رشد ارزشهاي عالي معنوي را در محيط اجتماعي ما متزلزل كرده و مانعي بزرگ در راه شكوفايي استعدادهاي نسل جوان، خلاقيت معنوي، اخلاقي، هنري، علمي و فني آنان شده است.
10. تنظيم سياست خارجي بر اساس دو اصل اسلامي تولّي و تبرّي با نتايج زير:
الف. رعايت كامل استقلال سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي كشور بدون وابستگي به بلوك شرق يا غرب
ب. احترام به استقلال و آزادي ملّتهاي ديگر
ج. توسعه و تحكيم روابط برادرانه با همه مسلمانان جهان در زمينه فرهنگي، اقتصادي و سياسي
د. داشتن روابط دوستانه سياسي، اقتصادي و فرهنگي با ملّتهايي كه در موضع سلطهجويي بر ملّتهاي ديگر و تجاوز و خيانت به عالم اسلام نباشند
ه. كمك به محرومان و مستضعفان جهان و حمايت همهجانبه از ملّتهايي كه در راه حق و عدل و آزادي مبارزه ميكنند
و چنين خط مشياي براي حزب ترسيم نموده است:
1. تأكيد بر تداوم انقلاب و جلوگيري از هر نوع تحجّر و توقّف در يك مرحله كه بر حسب تجربه تاريخي خودبهخود عامل ارتجاع و انحراف خواهد شد.
2. التزام به همبستگي روزافزون همه نيروهاي مبارز مسلمان كه در راه استقرار نظام حق و عدل اسلامي عليه استعمار و استثمار تلاش ميكنند و جلوگيري از محدودشدن تداوم مبارزه و تلاشهاي سازنده در يك گروه يا قشر معيّن.
3. خودداري از هر نوع وابستگي به گروهها و نيروهايي كه پيوند با آنان به استقلال و اصالت اسلامي جنبش كمترين آسيبي زند.
4. استفاده از همه شيوههاي مبارزه و سازندگي كه با معيارهاي اسلامي سازگار باشد، با بهرهگيري كامل از آخرين تجربههاي مبارزاتي و سازندگي جوامع بشري و رعايت ضرورتهاي هر يك از مراحل تكامل انقلاب اسلامي جامعه ما.
متن را تجزيه و تحليلي نموداري نمودم كه از اين نشاني قابل دريافت ميباشد.
شهروند مسلمان انقلابيست
بشريست كه براي تبديل تمدن مادي به تمدن الهي مبارزه ميكند
دائم و پيوسته
شهروند مسلمان به دنبال تحقق تمدن حقه است**
استاد ما نيز براي فرهنگستان مشابه چيزي نوشته بود
(آن روز دفتر مجامع مقدماتي فرهنگستان علوم اسلامي نام داشت)
كه شايد بتوان آن را نوعي مرامنامه دانست (نمودار كامل)
و اما از آنرو كه استاد حسيني(ره) گفته ميشود
و به نظر ميرسد
تحت تأثير انديشههاي اسلامِ سياسي پدر خويش بوده باشد
نسخهاي از مرامنامه حزب برادران را نيز بررسي كردم***
قبلاً متن اين مرامنامه را روي بالكن آرامگاه نور ديده بودم
جايي كه مدفن آقاسيدنورالدين و برادر ايشان و پارهاي اقوامشان است
بر ديوار كاشيكاري شده است (لينك نمودار)
اگر بخواهيم حقوق شهروندان مسلمان را در جامعه اسلامي خود ترسيم نماييم
به نظر ميرسد بايد بهتر از گذشته عمل نماييم
روي شانههاي اسلاف خود بايستيم
و به دورترها نظر افكنيم و عمق نگاه خود را افزايش دهيم
بعيد است صحيح باشد كه همه سوابق را رها نموده
بدون تأمل و تدبّر در آنچه قبلاً ساختهايم
چشم به غرب دوخته
شهروندِ مسلماني تعريف نماييم كه بيشتر سكولار به نظر ميرسد تا متديّن!
*متن را مستقيماً از روي جزوهاي كه خود حزب براي جمع نظرات انديشمندان در سال 1357 چاپ و توزيع كرده بود تايپ نمودم و بر روي اينترنت نيافتم نسخهاي از آن. اصل اين جزوه در كتابخانه شخصي پدرم موجود است.
**به صورت مستقيم از روي جزوه اصول كلّي تعيّن دفتر فرهنگستان تايپ نمودم. نسخهاي شخصي كه از روي نسخه اصل كپي گرفته بودم سالها پيش.
***متن كامل را چون در اختيار نداشتم، دسترسي به آرامگاه نور شيراز هم نبود، اين مرامنامه را از سايت پژوهشكده باقرالعلوم(ع) سازمان تبليغات برداشتم.