سخت ميشود گاهي
بعضي كارهاي پژوهشي
آنجاهايي كه محتاج يك انتقال ساده اطلاعات است
و امكانش فراهم نيست
برنامهنويس يعني فراهم نكرده است
امر سادهاي كه متروك گذاشته
كتابخانه ملّي سايت مهميست (http://opac.nlai.ir)
اطلاعات مهمّي نيز دارد
يك جستجوي ساده كه انجام دهيد
متوجه اهميت منبعشناسي آن ميشويد
اما خروجي آن مناسب نيست
مناسب بسياري از كارهايي كه ما معمولاً با اطلاعات انجام ميدهيم
ابزاري نوشتم
ابزاركي در واقع
از نظر فني تنها يك «بوكماركلت» است
آنچه در اين نشاني قرار دادهام:
http://movashah.id.ir/mb
اين ابزارك چنين به شما خروجي خواهد داد:
اميد كه به كار دوستان طلبه و پژوهشگران علوم اسلامي بيايد
و حقير را از دعاي خير فراموش نفرمايند!
نظرات
جعفري: با عرض سلام جهت تبديل به اكسل وقتي كتابي كه مد نظرم هست مي خواهم كپي و پست در اكسل را انجام دهم كتابهاي ديگر كه مورد نظرم نيست هم پست مي شود چه طور مي توانم فقط كتاب مورد نظرم را پست كنم با تشكر
چهارشنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۹:۴۵ صبح
پاسخ: بله، همه كتابهايي كه در يك صفحه «چاپ» هستند با هم به اكسل وارد ميشوند. اين كد اين طور طراحي شده است. ولي مشكلي نيست، پس از انتقال به اكسل، رديفهايي كه مدّ نظرتان نيست را حذف بفرماييد. يا اينكه از ابتدا به نحوي جستجو انجام دهيد و محدود كنيد كه تنها كتابهاي مورد نظر شما در نتايج ديده شوند. موفق باشيد.
جعفري: با عرض سلام و دعاي خير خدمت شما
من وقتي تمام مراحلي كه فرمودين طي كردم جهت تبديل به اكسل وقتي به مرحله اخر يعني كپي رسيد و كليدهاي كنترل وي را فشار دادم كه در اكسل pastشود خوب پست نشد فقط چند كلمه پست شد بقيه پست نشد ايراد كجاست كدام قسمت را اشتباه انجام دادم لطفا راهنمايي بفرماييد
چهارشنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۹:۲۹ صبح
پاسخ: همين الآن كد را تست كردم و بدون مشكل كار كرد. راهنماي برنامه را به دقت خوانده و اجرا كنيد، إنشاءالله مشكل حل ميشود. در پناه خدا.
مهدي: با سلام
بنده بر خلاف نظر كاربر گرامي و شما به شدت اعتقاد به اقيانوس كم عمق دارم البته انسان بايد در يكي دو زمينه تخصص داشته باشد چرا كه دنياي امروز در بعضي موارد به تخصص نياز دارد ( مثل فعاليت اقتصادي) ولي انسان جهت كامل شدن عقل و گرفتن تصميمات درست نياز به احاطه به علوم مختلف ( حداقل مباني آنها ) دارد و بنده تعريف دقيق عقل را همين ميدانم ( بررسي يك موضوع از نظر علوم مختلف و گرفتن نتيجه بر اساس وزن ارزشي هر يك از آنها و نتيجه گيري كلي ) كه اتفاقا دليل برتري اسلام دقيقا در همه احكام همين است . يعني ممكن است يك حكم از نظر يك متخصص ( مثلا روانشناس يا سياستمدار ) درست نباشد ولي اسلام برآيند تمام ابعاد را در نظر ميگيرد . و اگر به بزرگان تاريخ كه اشاره فرموديد دقت كنيم اتفاقا به نظر من موفقيتشان به خاطر اشراف به علوم مختلف بوده ( مثلا امام خميني مسلما رهبري موفقشان به خاطر شناخت خوب از تاريخ ، جامعه شناسي ، احكام دين ، روانشناسي ، سياست و ... بوده است ) وگرنه بطور مثال يك متخصص فقه كه هشتاد سال تخصص كسب كرده و فكر ميكنم از باب كسب تخصص هيچ علمي در جهان اينگونه مفصل و طولاني نيست وقتي در برابر يك سوال اقتصادي مفهوم سوال را به خاطر ضعف درك مباني اقتصاد درك نميكند چه حكمي ميتواند بدهد ( البته درباره آنچه درك كرده حكمش درست است اما مشكل اينجاست كه درست درك نكرده است ) . خود شما وقتي در زمينه كامپيوتر دانشي داريد اين باعث ميشود كه ديد جوان امروز به روحانيت تغيير كند . اگر شما فردا با او سخن از مضرات تكنولوژي بگوييد به عنوان يك آدمي كه چيزي از تكنولوژي نميفهمد به شما نگاه نميكند . اين ديد او به شما از آوردن هزار دليل تخصصي كارآمدتر است . و اتفاقا يكي از انتقادهاي من به روش مروجين دين در دنياي امروز همين تك بعدي بودن است . با تشكر و پوزش از زياده گويي و آرزوي موفقت
يكشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۳:۵۴ صبح
پاسخ: تشكر از فرمايشات نغز شما. مرا ياد جملهاي انداختيد كه حدود 13 سال پيش از طلبهي مهندسي شنيدم: «اتفاقات مهم و جديد در چهارراههاي علوم ميافتد». معتقد بود در مكاني كه دو يا چند علم تلاقي ميكنند، حرفهاي تازه در آنجا ظهور مييابند. مثلاً همين مرحوم آخوند خراساني خودمان، اگر چند ماه خدمت حكيم ملاهادي سبزواري فلسفه و منطق نخوانده بود، آن همه نوآوري كه در كفايه هست روي ميداد؟! چه چيزي اصول فقه بعد آخوند را با قبل آخوند متفاوت نموده است كه كفايةالاصول را نقطه عطف علم اصول قرار داده؟ به نظر پارهاي همين واقع شدن در تقاطع فلسفه و اصول است! إنشاءالله خداوند به ما توفيق دهد كه راه صحيح را بشناسيم و همّتمان والاگرداند كه در آن طيّ طريق كنيم. ياد آن سخنراني آقاي جوادي آملي به خير، از اجلاس هزاره اديان كه بازگشتند، چنين عباراتي به كار بردند، واژه «اقيانوس» مرا به ياد آن انداخت: «آنان كه از سه طرف به اقيانوس متصلند اقيانوسي ميانديشند، آنانكه در وراي ابرها ميزيند جهاني ميانديشند...!» خدا كند همچون اقيانوس هم «وسيع» باشيم و هم «عميق»، اما نه به اندازه تاريكي آن تاريك! «أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ» (نور:40)
سلام: سلام و تشكر بابت مطالب جالب سايتتون
يك سوال داشتم اگه ممكنه لطف كنيد و راهنمايي كنيد .
لطفا دو تا لينك رو ببينيد (
دوازده آيه از كتب آسماني) و بفرماييد كه كدوم رو تاييد ميكنيد ؟ و اوني كه متن عربي هم داره آيا منبعش معتبر هست ؟ ممنون از شما
http://www.askquran.ir/thread25461.html
http://naji-59-2.blogfa.com/cat-1.aspx
جمعه ۱۵ فروردين ۱۳۹۳ - ۸:۳۲ عصر
پاسخ: سلام. همانگونه كه خود شما نيز در اينترنت جستجو كردهايد، جز يك منبع هيچ نشاني ديگري براي آن ذكر نشده است (المواعظ العددية، الباب الثاني عشر، الفصل الثاني، ص 255). بنده در نرمافزارهايي كه در اختيار داشتم جستجو كردم و آنجا نيز چنين چيزي نيافتم. وقتي چنين روايتي حتي در بحارالانوار كه تقريباً معجم احاديث است نباشد، بعيد به نظر ميرسد بتوان آن را قابل اعتماد دانست. بزرگان شيعه كتب اربعه حديثي را قابل اعتماد ميدانند، آن نيز با استثناءاتي، گمان نميكنم بپذيرند روايتي كه در كتب معروفه موجود نيست سنديّت قابل اتكا داشته باشد. نسخه ديجيتالي اصلاحشده كتاب مذكور را در اين نشاني يافتم (
http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/3739 ) و در صفحه 573 اين روايت با شماره 3932 ذكر شده است كه هيچ سندي هم براي آن نيامده. نكتهاي قابل ذكر است و آن توجه به اينكه دأب و رويّه علماي شيعه بر اين بوده است در ادوار تاريخي كه در روايات اخلاقي و دلايل مستحبات بر سبيل مسامحه و تساهل عمل نمايند و آن را به قاعده «تسامح در ادله سنن» ناميدهاند (
http://www.wikifeqh.ir/%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%AD_%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87_%D8%B3%D9%86%D9%86 ). لذا در چنين رواياتي بحث سندي ننموده و روايات ضعيف و بدون سند را نيز نقل مينمايند و اين نقل دليل بر حجيّت يا صحّت روايت نيست. برخلاف روايات تكليفي كه اگر توسط يك فقيه نقل شود، معمولاً به معناي پذيرش مستند بودن آن نزد وي است. موفق باشيد.
غير رسمي:
با سلام
فرمايش اييشان كه فرموده غور كنيد يك شرطي هم دارد آنكه بتوانيد سر برآوريد و نفسي بكشيد. آقا سيد كه همه سادات سرور من هستند. شما از ورطه عمل حرف زدين خوب معلوم است كه فقط سخنور خوبي نيستيد بلكه به عمل هم مي انديشيد. مشكل عمده علماي اين روزگار اينست كه خيلي متخصص هستند اما اهل عمل نيستند. حتي حرف هايشان جوري است كه زبان عملگرايان را دارند اما بازهم حرف است. شما نگران نباشيد اساسا نگراني براي سادات نيست مگر خيلي پرت شوند از مرحله و خودبين شوند. وگرنه سيدي كه سرش پايين است و مودب است كارش درسته. فقط عوام رو ول نكنينا
پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲ - ۳:۰۷ عصر
پاسخ: سلام و تشكر. من خود از عوامم، خدا كند خواصّ ما را ول نكنند. إنشاءالله پس از مرگ هم جزء سادات حساب شوم.
سيد س: باسلام
آقاسيدعزيزخيلي خلاصه ميگم:من چندروزه كه مطالبتونو در آدرسهاي مختلف ميخونم فهميدم آدم مستعدي هستين اما رك ميگم در منش و روشتتون نوعي تشطط وجود داره. عزيزم از اونجايي كه خودم هم شباهاتي باشمادارم اما بحمدالله دارم خودمو يكپارچه ميكنم تا فقط در يك مسير قدم بردارم تا بتونم گوشه اي از مشكل را حل كنم و خودم هم به آرامش برسم.توصيه برادرانه اي به شمادارم:دنياي امروزي دنياي هجم انبوه اطلاعات در عرصه هاي گوناگون هست كه عقلا ميطلبه هر كسي در يك كار ماهرومتخصص بشه ووقتي سنت ي كم بالابره تازه مث من ميفهمي كه كارهاي پراكنده در عرصه هاي مختلف به ويژه در عرصه هاي رايانه كار يك طلبه نيست و طلبه بايد فقط از اين ابزار درجهت اهداف متعالي و محض كسب علم- همان علمي كه نور هست- استفاده كنه و بيش از اين براي اين ابزار وقت گذاشتن شما رو دچار خسران و پشيموني اي خواهد كرد كه شايد براي جبران بسيار دير باشه و بهارجواني رو ازدست داده باشيد.خوبه كه همه استعدادونيروتون رو جمع كنيد و متمركز در يك موضوع ناب معرفتي بشيد تا به همون هدف گمشدتون ك بارها در نوشته هاتون اشاره داشتيد نزديك بشيدوبه نظرميرسه از باب علم و معرفت يعني اميرالمومنين استمدادبطلبيدوهمه اشتغالات زائده رو خالصابراي نيل به اين هدف متعالي كناربزاريد. علي يارت
چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۹:۰۸ عصر
پاسخ: و سلام خدا بر عباد مخلص. حقيقتاً كه چنين است. يادم هست نوجوان كه بودم درباره شريعتي نقدي شنيدم و از خاطرم نرفت: اقيانوسي از اطلاعات بود با يك بند انگشت عمق! نميدانم از كه و كجا و نميتوانم قضاوت كنم آيا چنين بود يا خير. اما پذيرفتم كه گستردگي اقيانوسي هم به كار انسان نميآيد، اگر عمق نداشته و سطحي باشد. آنچه به كار آيد تخصّص است و تخصّص عمق ميخواهد و عمق تمحّض ميطلبد و تمحّض به محض بودن و حصر در يك رشته حاصل ميشود. بايد همه اطراف و اكناف را زد، حواشي را رها كرد، علوم پراكنده را كنار گذاشت و به حاقّ متن پرداخت. پرندهآي كه به هر شاخهاي بپرد و از هر زميني دانه برگيرد، نحلي كه شهد هر گلي بمكد و هر گلبرگي بنوازد و همه با هم ملغمه نمايد، عسلش هم درمانگري نخواهد داشت؛ نه كوهستاني ميشود و نه دشتستاني. آنان كه تاريخ را متأثر نمودند و نامشان جاويد شد، محض تخصص خود مستدام شدند و پراكندگي وانهادند. با تمام وجود به اينچه ميگويم معتقدم و آنچه فرموديد باور دارم. اما به ورطه عمل كه ميرسد... گاهي انسان زمينخورده نفس خويش كه ميشود، هوي كه غلبه بر خرد مينمايد و تغيير مسيري پديد ميآيد... خدا حفظ كند آقاي قرائتي را، نيك فرمود كه: آنكه به چاقويي چشم كور نمايد، تا ابد كور است و اين چشم بينايياش باز نگيرد. پارهاي خطاها از دنباله انسان پاك نميشود و سياهه عمل را رها نمينمايد. اينجاست كه عقل ميگويد: روغن ريخته را نذر كردن به كه به چاه زمين سپردن، بلكه گرسنهاي به همانش احتياج افتد! وقتي كار برنيايد و دست از بسياري كوتاه باشد، به كم بسنده كردن و «تمام» ِ آن را وقف نمودن شايد بيخِرَدي نباشد و شايسته ذمّ نگردد، تا نظر اساتيد فن چه باشد و عقلا چه پسندند. اگرچه آبگير كوچك سيراب نميكند، به تر كردن رهگذران دلخوش بودن، بلكه خدمتي، شايد در حدّ رفع تكليف، اگر چه نه نيل به تعالي، نصيب زمينخورده كند. تشكر از فرمايش شما. از خدا ميخواهم راه اخلاص را نشانم دهد و از اين تشتّت برهاندم و تحيّر را از حقير بگرداند كه معترف به «كيش شخصيت» خويشم، آنچه از كلام انسان بارد نتوان كتمان كردن، دم خروس به قسم حضرت عباس(ع) هم راست نميشود. سپاسگزار شما هستم كه وقت خود را براي وعظ و نصح مصروف نموديد، بلكه همين تذكرات دوستان غفلت را پايان دهد و عزم حركت استوار گرداند. اجرتان با پروردگار.
بهشت:
احسنت
خيلي عالي
خدا قوت
سهشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۳:۴۳ عصر
پاسخ: تشكر.
مجله پارسي نامه:
سهشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۹:۰۹ صبح
پاسخ: تشكر از نظر لطف شما.