رفتهام فلت بخرم
همان كابلهاي بسيار باريك دستگاه موبايل
بريده شده
طبيعي هم هست
دو سال پيش خريدهام
دست دوم هم البته
اينهمه كشوي آن را باز و بسته كردهام
گوشي كشويي همين مشكل را دارد
اولين چيزي كه از آن خراب شود كابل فلت است
وقتي برگشتم ناراحت است انگار
نگرانِ از دست دادن پدر شايد
تاب تحمّل دوري ندارد اصلاً
با ناراحتي
و البته كمي مظلوميت
مشغول خوردن قيمهاي كه براي نهار پختهام
سر سفره
آرام و با صدايي آهسته ميگويد:
«بابا چرا بياجازه رفتي سر كار؟!»
گوشي را بستم
با تعجب...
درست شد و صدايش درآمد!
ياد آتشكار افتادم
آن سكانسي كه مرد گفت:
«وقتي بچه بوديم، مادرمان گوشت را در بشقاب پدرمان ميگذاشت
امروز كه خودمان پدر شدهايم
گوشت را در بشقاب پسرمان ميگذارند!»
دوران گذار است ديگر
همه چيز در تغيير سريع
بايد از بچهها اجازه بيرون رفتن گرفت! :)
نظرات
گمنام: از لطفتون مچكرم بايد خودم بيام قم شرح را ببينم چه جوريه به دردم مي خوره يا نه . شايد بهانه اي شود براي قم امدن و سري به پاساژقدس زدن :)
ان شا الله روزگار براي همه مسلمين خوب بگذرد و خوش بگذرد .
اجركم عند الله
يكشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۴:۵۰ عصر
پاسخ: اسباب خرسندي ميشد اگر خدمتي از حقير برميآمد. مؤيد باشيد.
گمنام: بيماري را باهاش كنار اومدم به ان وحشتناكي كه من فكر مي كردم نبود
در ان زمان درس را كلا رها كردم اما يك سالي ست كه دوباره شروع كردم
هم حوزه هم دانشگاه (حقوق )
حوزه حلقه ثالثه مي خونيم البته اولاشم دانشگاه اصول مظفر
يك سوال براي حلقه ثالثه قم شرح نديديد؟
ايدكم الله
يكشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱:۱۶ عصر
پاسخ: جامعةالمصطفي يك شرحي چاپ كرده است. البته من نديدهام فقط خبرش را شنيدهام. اگر كمكي به تحصيل شما ميكند، ميتوانم تهيه نموده و برايتان ارسال كنم. خوشحالم كه مسأله بيماري حل شده. إنشاءالله در دانشگاه و حوزه موفق و مؤيد باشيد و به بازوي توانمندي براي علم و دانش جامعه اسلامي بدل گرديد. ايدكم الله.
گمنام ، بي نام و نشان و ...: من همان ت هستم و خيلي از اسامي ديگري كه دو ساله پيش ذكر كردم و الان هيچ كدام را يادم نيست
البته هر از گاهي به وبلاگ شما سر مي زنم و مطالعه مي كنم
موفق باشيد
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ - ۸:۲۱ عصر
پاسخ: عجب... جداً نگران بودم... دو سالي نگران شما بودم. حقيقتاً بارها به ياد شما افتادم و آن بيماري خاص... نگران بودم كه خداي نكرده... خدا را شكرگزار هستم. الحمدلله كه بهبودي حاصل شده؟! إنشاءالله بهتر هستيد؟ خيلي خوشحال شدم. قدم رنجه فرموديد. حلقه ثالثه شهيد ره را به اتمام رسانديد؟ مشغول مطالعه و تحصيل چطور؟ هستيد؟ ادامه ميدهيد؟
گمنام: اين قدر تعجب آور بود ؟!!!!!!
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ - ۵:۱۶ عصر
پاسخ: تعجب از فرمايش شما نبود، تعجب از اطلاع شما بود؛ اينكه ميدانيد اين مطلب را... :)
بي نام و نشان :): مشخصه كه از عدم حضور استرس داره و اين به خاطراتش بر مي گردد
استرس براي كودكان خيلي بده بهتره كه يك روانشناس ببريدش
اميدوارم البته از اشخاصي نباشيد كه خودشون را عقل كل مي دانند و روانشناس ها را قبول ندارند
پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۲ عصر
پاسخ: عقل كل! :)
بهشت: نگران؟!
البته، شايد نگران...
او اين نگراني را باري ديگر و در تاريخي و مكاني ديگر ابراز داشته.
و شما در
اين پست بيان داشته ايد.
آنها ب مثال جوجه هايي با كرك هستند.
هنوز پر در نياورده اند.
پس نگران مي شوند.
دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲ - ۲:۴۱ عصر
پاسخ: تشكر.