اين جملات از كيست؟
اين خطرى است كه از همه مصيبتها بالاتر است. حضرت سيد الشهدا شهيد شد، مكتب اسلام زنده شد. شهادت سيد الشهدا نفع داشت براى اسلام، اسلام را زنده كرد. اگر همه ما در اين نهضت كشته مىشديم اسلام زندهتر مىشد. اما حالا كه دست ما افتاده است، حريف را بيرون كرديد و قبضه كرديد مملكت را و اداره مىكنيد، اگر در اين وضع يك كار خلاف صادر بشود از ما، خداى نخواسته روحانيون در بلاد اختلاف با هم بكنند، معارضه با هم بكنند، مىگويند روحانى است و روحانيين ايناند. ديكتاتورى عمامه و كفش است! و مكتب ما آلوده مىشود نه خودمان. خودمان مهم نيست؛ مكتبمان آلوده مىشود. مىگويند «رژيم هم الآن اسلامى شده و الآن هم اينها مدعىاند كه ما پاسدار اسلام هستيم و اين است وضعشان! پس معلوم شد كه اسلام اين طورى است و اين آخوندها دروغ مىگفتند كه اسلام مكتب مترقى است؛ اين است!»
من اكثر موفقيتهاي روحانيت و نفوذ آنان را در ارزش عملي و زهد آنان ميدانم. هيچ چيزي به زشتي دنياگرايي روحانيت نيست. هيچ وسيلهاي نميتواند بدتر از دنياگرايي، روحانيت را آلوده كند. در اين شرايط حساس و سرنوشتساز كه روحانيت در مصدر امور كشور است و خطر سوء استفاده ديگران از منزلت روحانيون متصور است، بايد بشدت مواظب حركات خود بود.
از اهم مسائلي كه بايد تذكر بدهم، مسئلهاي است كه به همه روحانيت و دستاندركاران كشور مربوط ميشود و هميشه نگران آن هستم كه مبادا اين مردمي كه همه چيزشان را فدا كردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند. زيرا آن چيزي كه مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمدهاند و اسلام را ترويج نموده و جمهوري اسلامي را بپا كردند و طاغوت را از ميان بردند، كيفيت زندگي اهل علم است. اگر خداي نخواسته، مردم ببينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير دادهاند، عمارت درست كردهاند و رفت و آمدهايشان مناسب شأن روحانيت نيست و آن چيزي را كه نسبت به روحانيت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بين رفتن اسلام و جمهوري اسلامي همان.
آن روزي كه توجه اهل علم به دنيا شد و توجه به اين شد كه خانه داشته باشم چطور و زرق و برق دنيا خداي نخواسته در آنها تأثير بكند، آن روز است كه بايد ما فاتحه اسلام را بخوانيم.
به حد ضرورت اكتفا كنيد و اندازه نگه داريد؛ اينها ما را از مردم دور ميكند، روحانيون را از مردم دور ميكند. روحانيون، به تقوا و ورع و بياعتنايي به دنيا در چشمها شيرين شدند. بدون ورع و بدون دور انداختن دنيا، نميشود در چشمها شيرين ماند. مردم رودربايستي ندارند؛ خدا هم با كسي رودربايستي ندارد.
امروز، اگر روحانيت از زي خود خارج بشود و قدرتطلبي و قدرتنمايي و سوءاستفاده بكند و اگر عملي از او سر بزند كه حاكي از ضعف تقوا و ورعي باشد كه مردم در او سراغ كردند و به او اعتماد دارند، هركدام از اينها لطمهاش غير قابل جبران است. امروز چون نظام، نظام اسلامي است و روحانيون مظهر اسلام هستند، ضايعه فقط متوجه جمعي از روحانيون -يا حتّي جمع روحانيت- نميشود؛ متوجه اسلام ميشود و به اين زودي هم قابل جبران نخواهد بود.
چهارتاي اول از امام(ره)
و دو تاي آخر از آقا(دامظله)
- همين؟!
نه دهها جمله ديگر هم هست
با همين مضمون و شايد شديدتر!
ديوانهكننده است
اين جملات را كه انسان ميخواند
قرار بود دو ماه طول بكشد
و جملاتي از اين دو بزرگوار
درباره «روحانيون شاغل» استخراج كنم
سفارشي بود از نهادي
اما داخل كار كه شدم
موضوع را توسعه دادم
در يك ماه پايان يافت!
و اين فهرست فيشهايي است كه جستم
در اين اصطلاحات طبقهبندي كردمشان:
1. خودسازي روحانيت (109)
1/1. حفظ شأن روحانيت و توجه به التزامات لباس روحانيت (38)
1/1/1. وابستگي آبروي اسلام به روحانيت (24)
2/1. لزوم زهد، سادهزيستي و پرهيز از رفاهطلبي و تشريفات (21)
3/1. عدم تخلّف از موازين (21)
4/1. تهذيب نفس، مراعات تقواي الهي و اخلاص در عمل (19)
5/1. اهتمام به شغل روحانيت (3)
6/1. آمادهسازي خود براي خدمت (7)
1/6/1. كسب آگاهيهاي سياسي و قدرت تحليل (6)
2/6/1. آموزش نظامي (1)
2. خدمت روحانيت به مردم (104)
1/2. تبليغ، منبر و هدايت مردم (50)
1/1/2. نيازسنجي و مخاطبشناسي (15)
2/1/2. ضرورت اهتمام به تبليغ و فرصتهاي پيش رو (12)
3/1/2. توجه به محتواي تبليغي (2)
4/1/2. اهميت منبر و تبليغ چهره به چهره (12)
5/1/2. ارتقاء ايمان و اعتقاد مردم (9)
2/2. تربيت، پرورش و اصلاح جامعه (8)
3/2. آبادسازي مساجد به عنوان پايگاه اسلام (8)
4/2. اتكاي روحانيون به مردم و زندگي در ميان آنان (9)
5/2. آگاهيبخشي سياسي (17)
1/5/2. ترويج استقامت، اميد و اطمينان در مردم (6)
2/5/2. هدايت مردم در انتخاب نامزدها (5)
6/2. جلوگيري از اختلافات و ايجاد وحدت (12)
3. روحانيت و نظام اسلامي (236)
1/3. شبهه جدايي دين از سياست (47)
1/1/3. اتهام آخوند سياسي (6)
2/1/3. اتهام استبداد ديني (4)
2/3. حضور روحانيت در صحنه و موضعگيري در حوادث (7)
3/3. حضور روحانيت در حاكميت (128)
1/3/3. عدم دخالت روحانيت در امور اجرايي (نظر قبلي) (6)
2/3/3. حضور روحانيت در اداره نظام (نظر جديد) (96)
1/2/3/3. دليل ضرورت حضور روحانيت در امور اجرايي (6)
2/2/3/3. احتياج نظام به روحانيون (84)
1/2/2/3/3. دستگاه قضايي (13)
2/2/2/3/3. آموزش عالي (18)
3/2/2/3/3. مجلس شوراي اسلامي (2)
4/2/2/3/3. مجلس خبرگان (4)
5/2/2/3/3. احتياج جبههها به روحاني (2)
6/2/2/3/3. آموزش و پرورش (2)
7/2/2/3/3. حضور روحانيت در اصلاح اقتصاد (1)
8/2/2/3/3. امامت جمعه (11)
9/2/2/3/3. رسيدگي به امور اوقاف (1)
10/2/2/3/3. حج (3)
11/2/2/3/3. حضور در كمسيونها و شوراها (2)
12/2/2/3/3. صداوسيما (3)
13/2/2/3/3. مراكز نظامي (14)
14/2/2/3/3. وزارت اطلاعات (1)
15/2/2/3/3. شوراي نگهبان (2)
3/3/3. وظيفه نظارت روحانيت بر مسئولين نظام (11)
4/3/3. عدم عذر از كوتاهي در ياري نظام (4)
5/3/3. عدم دخالت در امور خارج از صلاحيت (3)
4/3. ضرورت تغيير محتواي نظام به تبع تغيير عنوان (2)
5/3. وظيفه حوزه علميه (31)
1/5/3. تربيت قاضي و مبلّغ (7)
2/5/3. حفظ فقاهت در حوزه (3)
3/5/3. آموزش زبان خارجي (2)
4/5/3. توجه به تهذيب طلاّب (1)
5/5/3. پرهيز از تشريفات در حوزه علميه (2)
6/5/3. تشكيل اتاقهاي فكر ديني (2)
7/5/3. جمعآوري آمار و اطلاعات روحانيت (1)
8/5/3. مديريت تبليغ (5)
6/3. تلاش استكبار جهاني عليه نظام و روحانيت (16)
1/6/3. ندادن بهانه به دست دشمن (4)
2/6/3. شناسايي عوامل نفوذي دشمن در روحانيت (2)
7/3. استقلال حوزه و روحانيت (5)
اعداد داخل پرانتز تعداد مطلب مرتبط با هر عنوان است.
اي واي بر ما... اي واي بر ما...
ميگويد: چه پنيري بدهم؟
ميگويم: همين پنيرهاي معمولي؛ شبنم، پگاه...!
ميپرسد: مگر حاجآقا نيستيد؟
- چطور؟
- حاجآفاها كه پنير معمولي نميخورن!
- پـَـ چي ميخورن؟!
- ليقوان...!
تنها چيزي كه تونستم بگم: من هنو نرفتم مكه تا حاجي شم اخوي! حاجآقا هم نيستم!
با يك جمله از آقاي مصباح كلام را پايان دهم
همين آبان سال گذشته، در مناسبت تأسيس يك مجموعهاي اين را فرمود:
«چيزي كه مربوط به ما هست و به مناسبت تاسيس اين موسسه بايد عرض كنم اين است كه پرداختن به بحثهاي اخلاقي امروز از مؤكدترين واجبهاست. براي اينكه فساد اخلاقي چنان گسترش پيدا كرده و در بهترين و پاكترين مراكز نفوذ كرده كه جز با فعاليت مثبت در اين زمينه جلوي آن را نميتوان گرفت.»