چرا در يك جامعه
نحوه مصرف آدمها بايد متفاوت باشد
عدالت اقتصادي نباشد
و بعضي بيشتر و بعضي كمتر از رفاه برخوردار باشند
استاد حسيني(ره) ريشه اين بيعدالتي را
در دنياپرستي نظام اقتصاد سرمايهداري ميداند
كه «بهرهمندي از رفاه مادّي» را
موضوع درگيري و نزاع انسانها قرار داده است
و انگيزشهاي تحرّك اجتماعي را
بر اساس نيازهاي مادّي تعريف مينمايد.
مطلب زير بخشي از صحبت ايشان در تيرماه 1375 است
ايشان «محروميت» را
بر اساس «اصالت مصرف» اينگونه تحليل ميفرمايد:
بايد ديد بهرهورى از نيروى انسانى در چه سطوحى مىبايست مورد توجه قرار گيرد. گاهى انسان را به گونهاى تعريف مىكنند كه او را هم مانند كالا دانسته و متغيّر اصلى نمىدانند؛ فرضاً مىگويند «شرايط» در تحريك انسان، اصلى است. وقتى در نظام اصالت مصرف، تحريك به رفاه نموده و تحريك به رفاه را وسيله ايجاد انگيزش دانستند، طبعاً انسان در رتبهاي پايينتر از اشياء مادى تعريف مىشود. مانند حيواني كه خوراك او را در جلوى او قرار داده و گرسنگى را وسيله راندن او كنند. در زمان قديم چوپانها علف در دست گرفته و بدينوسيله گوسفندان را به دنبال خود مىكشاندند. مىگويند انسان هم همين است. ولى ما مىگوييم شأن انسان در انقلاب اسلامى خيلى بالاتر از اين است، شأن انسان شأن «ايثار» است.
ريشه بحث در اين است كه «هميشه نزاع به خاطر محدوديت است». تحليل «محروميت» در تاريخ به «محدوديت» باز مىگردد. اگر مقصد مردمى در طول تاريخ و به اشكال مختلف، بهرهورى مادى باشد، آنگاه حتماً محدوديت در محصولات اجتماعى آنها وجود خواهد داشت. اين محدوديت تنها به محدوديت منابع باز نمىگردد، بلكه به «ساختار توليد محصولات اجتماعى» نيز بر مىگردد؛ يعنى شما مىتوانيد چند نفر را بگماريد كه گندم بكارند و چند نفر را هم به آرد كردن گندم بگماريد، چند نفر ديگر را هم به دنبال كشت چغندر و تبديل آن به شكر فرستاده و چند نفر ديگر را هم به دنبال روغن بفرستيد، تا در نهايت اين آرد و شكر و روغن را با موادّ ديگرى از جمله چاشنىها مخلوط نموده و به صورتهاى مختلف شيريني تبديل نماييد و آنرا متنوّع كنيد. اگر به يك جعبه شيرينى بنگريد، ميزان زحمتى كه براى بدست آمدن آن كشيده شده بسيار زياد است. در حالى كه اگر بخواهيد به ميزان وزن همان جعبه نان لواش تهيه كنيد، آن زحمات را ندارد. فرم، طعم و عطر شيرينى را بالا ميبريد، تا خواص بويايى و چشايى و بينايى آن مرتباً متنوّع شود. ولى قطعاً اين تنوّعها بدون خدمات اجتماعى به نتيجه نمىرسد.
معنا ندارد يك هرم در نظام اجتماعي درست كنيد كه بالاى اين هرم هرچه باشد، محدود نبوده و عين آن در قاعده هرم يافت شود! اگر شرايط تحريك لذّت ارتقاء يابد، حتماً از طريق محصولات اجتماعى صورت ميپذيرد تا انگيزش و تحريك مادى را بهينه كند.
اساس محدوديت در «منابع» نيست، در «الگوى مصرف» و «الگوى توزيع ثروت» است. جايي كه حق مىدانند يك قشر در حدّ بالاى هرم مصرف كند. مصرف را طبقاتى مينمايند و محروميت شروع مىشود. يك هرم وارونه در كنار اين هرم طبقات اجتماعي درست مىكنند و مىگويند بايد به پايين قاعده حداقل محصولات اختصاص داده شود و افراد اندكى كه در بالاي هرم هستند بايد بالاترين ثروت را دارا باشند، كفـّار اينگونه عمل مىكنند تا بتوانند مردم را تحريص نمايند.
هر نظامى كه در همه مراحل تكامل تاريخي خود، موضوع نزاع را به آخرت، كه در آن محدوديّت نيست، برنگرداند، مجبور است تنازع درونى را بپذيرد. تنازع درونى هم هيچگاه موجب حصول محبّت و ايثار نخواهد شد.
(برگرفته از دوره بحث «اسلاميشدن دانشگاهها»، با تلخيص و ويرايش)
مخلص كلام اينكه: محروميّت به دليل متنوّع شدن مصرف است!