عجب هوايي
فوقالعاده بود
مكاني كه اين دفعه رفتيم
محلي مرتفع نزديك شهر قم
مدتيست از شهر خارج ميشويم
هر جمعه يا گاهي يك در ميان
كوهي، درياچهاي، سدّي، درهاي، باغي...
هر جا كه بتوان با زيبايي طبيعت
اندكي خستگي شهر را از تن زدود
اين تصاوير را آنجا گرفتم
هوا به شدّت مه گرفته بود كه وارد شديم
برگشتني هم برف ميباريد
درست در همان محل مرتفع
صد متر پايينتر خبري از برف و مه نبود!
گروهي شدهايم؛ دانشجو و طلبه
كارشناس حقوق داريم، پزشكي، جامعهشناسي و...
و چند طلبه
يكجا هشت نفر
جلسات گروه را «ميتينگ» صدا ميزنند
ولي نه اينكه هميشه بحث سياسي باشد
كه فرهنگي بيشتر
دوره غربشناسي و تهاجم فرهنگي اخير
بررسي و تحليل فرهنگ غرب
خصوصاً آنچه بر اساس ژانر باشد!
آن دوست كه «علمالاجتماع» خوانده
به شدت گرايش به نقد سينماي معناگرا دارد.
اعضاي «ميتينگ» حول موضوعات گوناگون به مباحثه مينشينند
يك برنامه هفتگيِ سياحت هم هست
اما به صورت آزاد
هر كه بخواهد ميآيد، اجباري نيست.
خيلي چيزها ياد ميگيرد آدم در چنين فضايي
اول از همه كارِ گروهي (Team working)
غالباً دو گروه ميشويم
يك گروه بايد چوب جمع كند و آتش را برپا نمايد
گروه ديگر برنامه غذايي را پيگيري نمايد
نتيجه كار دو گروه به هم ملحق خواهد شد، در نهايت
و بحث شكل ميگيرد و گفتگوها آغاز ميشود.
دوم اينكه آستانه تحمّل را بالا ميبرد
هر انسان اخلاقي دارد
رفتاري مختصّ به خود
فارغ از اينكه صحيح باشد يا ناصحيح
اينكه بتواني رفتارهاي - به نظرت - نادرست ديگران را تحمّل كني
و نظرات و ديدگاههايشان
(مخصوصاً آن دوستِ ما كه به شدّت با پوزيتيويسم در ضدّيت است
و انديشه من و استادم را پوزيتيويستي ميداند!)
اينكه مجبوري صبر داشته باشي
قدرت تفاهم اجتماعي آدم را هم تقويت ميكند بدجور!
توجه خوانندگان را به روايتي جلب ميكنم
كه چند صباحي پيش
در اين نوشته بدان اشارتي رفته
نيك مطلبي است!
اميد كه اين فرحات، فرصتي باشد براي عبادات و مجالي كه ذخيره آخرت افزون گردد!