نگارستان اشراق باز بود
از جلوي آن كه ميگذشتم ديروز، عكسهاي داخل نمايشگاه توجهم را جلب كرد
درباره طلبهها بود
خيلي خيلي جالب
قديمترها
يعني درست قبل از اينكه وارد حوزه علميه شوم
سياحت شرق آقانجفي را خوانده بودم
خيلي از علماي قديم
بزرگان از علما منظورم است
اصرار داشتند از وجوهات شرعيه استفاده نكنند
كار ميكردند و از عرق جبين
از زور بازو
ارتزاق ميكردند
در اين نمايشگاه چنين تصاويري ديده ميشد
مانند:
روحاني خياط
روحاني چشمپزشك
روحاني ساعتساز
روحاني تيرانداز
روحاني ستارهشناس
روحاني كتابفروش
روحاني خطاط
روحاني رايانهكار
روحاني نظامي
روحاني جهادگر
نميدانم، به نظر شما كدام بهتر است؛
تماموقت درس خواندن و از سهم امام(عج) استفاده كردن
يا درس نيمهوقت و از زور بازو روزي خوردن
سيره بعضي از مشهورين علما كه گزينه دوم بوده است!
نظرات
Sarv: جالب كه شما هم اهل نگارستان هستيد!!!
البته با روحيه اي كه از شما شناختم چندان دور از فكر نيست:)
پنجشنبه ۴ آذر ۱۳۹۵ - ۹:۵۳ صبح
پاسخ: هر بار كه تنها يا با بچهها از جلوي نگارستان رد شوم، اگر باز باشد و نمايشگاهي داير، حتماً ميروم (يا ميرويم) داخل و تماشا ميكنيم. هنر زبان زير خاكستر يك جامعه است. هميشه آينده را نشان ميدهد. :)
دانلود و آموزش: هنوز هم هستند عده اي كه به خاطر مهريه پشت ميله ها هستند و منتظر گلريزان و يا دستي براي كمك
پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۴ صبح
پاسخ: دقيقاً پنج سال پيش كه براي كاري اداري به زندان اوين رفته بودم، افراد بسياري را ملاقات كردم كه همگي به خاطر مهريه در زندان بودند و براي گرفتن مرخصي در صف ايستاده و منتظر ملاقات با نماينده دادستان! آنروز اينطور بود، ولي اخباري كه دارم، شنيدهام ديگر تمام بدهيهاي مهريه به سادگي و با يك دادخواست اعسار از حالّ بودن خارج شده و تقسيط ميگردد. بعيد است ديگر كسي در اوين و مانند آن مانده باشد براي مهريه!
شهاب الدين: آقا مام طلبه ايم . كار هم مي كنيم . مي خواين بياين با مام مصاحبه كنين؟ :دي
حسابداري ، خياطي ، صحافي ، روزنامه نگاري ، تبليغ و تدريس و اينام كه سر جاش ...
جمعه ۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۱:۲۷ عصر
پاسخ: سلام بزرگوار، شغلتون چي هست برادر؟ كار دفتري ميكنيد، يا كار يدي؟ بگم دوستان بيان مصاحبتون كنن :)
طاهره وحيديان: سلام جناب موشّح .خيلي وقت پيش ، به طور برخوردي به وبتان سري زدم ، كه باز تا امروز نصيب شد با سرچ كردن كلمه -- احكام -- داخل وبتان شدم .من بيشتر بدنبال احكامم ، چون خودم مبلغه احكام هستم .وبسيار خوشنود شدم كه بار ديگر به وبتان سر زدم .عكسهاي جالبي بود .از مواضع روحانيت دفاع كرديد .چون خيلي ها مي گويند :روحانيت تن به كار نمي دهد !!!!!!!!!!!!!!! وبا اين حركت جالب حرفهاي آنان را نقش بر آب كرديد .مرحبا .
چهارشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۱ صبح
پاسخ: تشكر!
داود صالحي:
سلام
مطلب جالبي بود
راستي نميدونستم اين وبلاگ را هم داريد؟
ارادتمندم
شنبه ۱۸ تير ۱۳۹۰ - ۲:۰۹ عصر
پاسخ: و عليك السلام. بزرگواريد. از تشريف فرماييتان خوشحال شدم. ياعلي برادر!
صبر: يك راه ديگر كاسبي هم به ذهن من رسيد كه در اين بلبشوي گراني ظاهرا به ذهن باباي خانم عزيزم كه به شدت با مشكلات مالي دست و بازو نرم مي كند نيز رسيده است. و آن اين است كه از خدا بخواهي به تو دختر بدهد بعد مي روي مهرش را با اصرار بالا مي گيري و عند المطالبه مي كني. آن وقت هر وقت كم آوردي از مال دنيا دخترت خودش قلكي است براي تو. مهر را اجرا گذاشته و كاسبي مي كني با دخترت. البته كاملا شرعي و قانوني. همان كاري كه اين روزها مادر زن بنده با من مي كند. اين هم راهي است. راستي عكس نداري از جلسه دادگاه. به نظرم شما هم بعضي آخوندها را بشناسي كه اين گونه ارتزاق مي كنند ....
شنبه ۱۸ تير ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۶ صبح
پاسخ: اين فرمايش شما را بنده شخصاً ديدم، تهران كه رفته بودم چند سال پيش، سري به زندان اوين زدم. كاري داشتم آنجا كه با زندانيان مهريه ملاقات كردم اتفاقي. چند نفر از آنها ابراز ميكردند كه فريب خوردهاند و خانمي اصلاً فقط براي كسب درآمد و تلكه كردن، خودنمايي كرده و به نكاح ايشان درآمده و سپس بلافاصله مهر را اجرا گذاشته كه كسب درآمد نمايد. البته آن روزها مرد را به زندان ميانداختند و پول هم معلوم نبود به دست زن به اين سادگي برسد، ولي امروز كه تقسيط ميكنند، خيلي راحتتر ميشود يك درآمد درازمدت به دست آورد! خدا كمكت ميكند. نگران نباش! ياعلي