سد ميزنند
آببند
آب انرژي دارد
خيلي هم
اما اگر سد نباشد
پخش شود
انرژي همهجا ميرود
جز جايي كه بايد
هرز
به كار نميخورد
سد بايد زد
همه راهها را بايد بست
تمام سوراخها و حفرهها را
هدفمند شود
جهتدار
وقتي همه آبها پشت سد
فقط يك مجراي باريك
يك مسير
مسيري كه به توربين ختم شود
و انرژياي كه جمع شده
برقي كه شهرها را روشن ميكند
صنعت را برقرار
توليد را
زندگي را رونق ميبخشد
اگر سد نباشد
نيرو نيست
برق نيست
جريان آب
انرژي هنگفت آن
بدون سد اين انرژي مفيد نميشود
جامعه بايد بماند
انسانها ميروند
عمر محدود
خانه پُر هشتاد سال
تو بگو نود
بعد چه؟
بعد كه تمام شد؟
انسانهاي بعدي از كجا بيايند؟
خداوند مقدّر فرموده
انسان از انسان زاده شود
آينده از امروز
نخواست تا هر بار از گِل بيافريند
اين نيز فلسفه خود را دارد
انسان چرا بزايد؟
انگيزهلازم
همه كه مسلمان و عابد و متقي نيستند
همه كه به قصد رضاي خدا فرزند نميآورند
كافر و ملحد و بيدين هم داريم
شايد كم هم نه
خداوند انرژي فراواني براي اين هدف خلق كرده است
انسان شهوت دارد
شهوت همان نيروي ماندگاري بشر
نسلي بعد از نسل
اما اگر پراكنده شود
اگر مسير نيابد
جهت نداشته
هرز ميرود
به محصول نميرسد
هدف حاصل نميشود
خداوند سد ايجاد كرده
همه راهها را بسته
بين جنسهاي موافق
بين خود و خود
بين موافق و مخالفي كه مزدوج نباشند
تعهد و قرار نگذاشته
قصد فرزند ندارند
همه بايد بسته
حتي انگيزههاي آن
پوشش فراوان
ديدن محدود
نگاهها هم حرام
حتي گفتگويي كه خطر در آن
خطر انتشار انرژي
هرز رفتن
در مسيري كه نبايد
و خداوند ازدواج را آسان قرار داد
و به ما توصيه كرد كه آسان بگيريم
و مگر نبايد مسير توليد انرژي تسهيل شود
و هدف غير از اين است؟
اسلام ازدواج را آسان ميكند
و هر چه غير از آن را دشوار
حجاب بخشي از سدّ است
سدي كه انرژي را متمركز ميكند
در مسيري كه بايد
تا انسان بماند
تا جامعه انساني!
قال الأمير (ع): «فإنَّ شِدَّةَ الحِجابِ خَيرٌ لكَ و لَهُنَّ» (نهجالبلاغه، ن31)
پ.ن.
اما اينكه كجا سد باشد
كجا بتون و سيمان و آرماتور
كجا صخره است و كوه و نيازي ندارد
كجا سستتر و نياز به استحكام
و كجا محكم و بينياز
كسي ميداند كه زمين رود را ميشناسد
بستر جريان انرژي در عالم را
از همه بهتر
او معماري ميكند
طراحي سد بايد دست كسي باشد كه تخصص آن را دارد
چرا زنها مو را
چرا مردها نه
چرا تفاوت در نوع پوشش
اين را ديگر بايد واگذاريم
به او كه علمش را دارد