نظرم را درباره خبرنگاري
يكي از خبرنگاران پرسيد
در روز خبرنگار
نوشتم:
در جامعهاي كه خطكش «پول» است
سرمايه يعني
ارزش همه چيز با پول سنجيده ميشود
وقتي ميپرسيم: كدام شغل ارزشمندتر؟
دستمزد معلوم ميكند
هر چه بيشتر
آن شغل مفيدتر و با ارزشتر
وقتي بپرسي: كدام خانه بهتر؟
ميگويند: همانكه گرانتر
كدام گوشي موبايل؟
همان كه قيمت بيشتر
همه چيز وقتي با خطكش پول سنجيده ميشود
خبرنگار هم ارزشش با پول مشخص ميشود
در چنين جامعهاي
پول و سرمايه تعيينكننده است
تعيين ميكند تا چه چيزي اتفاق بيافتد
اگر پژوهشگر است
دستمزد ميخواهد
دستمزدِ بيشتر يعني كار ارزشمندتر
پس سرمايه تعيين ميكند كه چه پژوهشهايي انجام شود
پژوهشگرِ بدون دستمزد كه ميشود هيچ
بيارزش يعني
معلم ناراضي
ميگويد: چرا دستمزد من با رفتگر مساوي
يعني من ارزشم در حدّ رفتگر شهرداري؟
خبر هم ميشود محصول سرمايه
خبرگزاري «بايد» درآمد داشته باشد
سرمايهگذار دارد
سرمايه سود ميخواهد
هر چه سود بيشتر يعني كار بهتر
بهتر بودن با سود بيشتر فهميده ميشود
در چنين جامعهاي
خبرنگار در مسير سود قلم ميزند
چاره ديگري ندارد
سفارش از سوي سرمايه ميآيد
خبرگزاريها براي خبري پول ميدهند كه سود بيشتري داشته باشد
ديگر خبر نميتواند «منصفانه» باشد
چرا؟
زيرا براي «هر خبري» پول نميدهند
و براي خبري اگر پول بدهند
بايد در مسير سود خودشان باشد
خبرنگار ميشود عمله سرمايهدار
هزاران خبر هست
ولي كدام اخبار منتشر ميشود؟
كدام اخبار جمعآوري ميشود؟
كدام اخبار توليد ميشود؟
كدام خبر كار ميشود؟
چه منابعي براي اخبار تأييد ميشود؟
اخباري كه سرمايه تأييد كند
واقعيت اين است
واقعيت ميشود هر چيزي كه سود داشته باشد
فرض:
دو موضوع پيدا ميشود
خبرنگار قصد تهيه خبر
سؤال ميكند از خبرگزاري
ميگويند: فلان را گزارش كن
يا خودش اصلاً
هر دو خبر را تهيه
كدام را ميپسندند و پول ميدهند؟
همان «مسير» ميشود
مسيري براي تمام خبرنگاران جامعه
اگر دولت پولدهنده باشد
اخباري كه تأييد آن باشد
اگر شركتها
هر چه آنها را بزرگتر نشان دهد
رپرتاژ اصلاً ميشود يك نوع تبليغ
خبر را سفارش ميدهند
رپرتاژآگهي درست ميشود
شركتهاي بزرگي كه دقيقاً كارشان ميشود همين
براي معرفي سرمايهگذاران خبر توليد ميكنند
طوري هم كه مخاطب نفهمد
نفهمد كه اين ديگر خبر نيست
بلكه صرفاً تبليغ است
تبليغ كالا يا خدمات
خبرنگار لاي چرخدندههاي نظام سرمايهداري خُرد ميشود
تجزيه ميشود
تبديل ميشود به ابزاري براي سرمايه
براي خدمت
خدمت به پول
توليد پول بيشتر
«خبرنگاري مستقل» ديگر معنا ندارد
خبرنگار مستقل فقير ميشود
چون كسي براي خبرِ درست پول نميدهد
و اگر پول نباشد
خبرنگار زنده نميماند
تا به توليد خبر ادامه دهد
شريان زندگي انسانها به پول وابسته شده
چون تمام نيازهاي بشر شهري با پول تأمين ميشود
نيازها وقتي به پول وابسته است
رفع نيازها
خبرنگار هم محتاج پول ميشود
و پول
يعني همان سرمايه
دنبال سود بيشتر
خيلي سخت است در اين زمانه بشود خبر براي واقعيت باشد
براي رساندن حقيقت
خبر تابع سفارش است
سفارش را چه كسي ميدهد؟
كسي وبلاگ خبرنگار را كه نميخواند
خبر را بايد در سايت ببينند
سايت مال چه كسي است؟
مال خبرنگار؟!
خبرنگار كه رسانه در اختيار ندارد
صاحب رسانه است كه مالك خبرنگار شده
مالك خبر
خبر مثل يك كالاست
خريد و فروش ميشود
توليد آن تابع سرمايه است
ميخواهي يك كالا توليد كني
نياز به سرمايه دارد
مواد اوليه ميخواهد
دسترسي ميخواهد
اينها در اختيار توليدكننده نيست
در اختيار سرمايهگذار است
پس خبرنگار به مسيري ميرود كه تعيين شده است
و اين مسير
قطعاً آخرت نيست
دنياست
زيرا سرمايه علاقهاي به آخرت ندارد
چون در آخرت وجود ندارد
دنيا همهچيز اوست!
خبرنگار توليدكننده كالا يا خدمت است
و هر دوي اينها
صاحب دارد
مالك دارد
مثل يك بنا كه خانه ميسازد
خانه را سرمايهدار سفارش ميدهد
هر چه او بخواهد ساخته خواهد شد
حتي اگر بنا خيلي آدم خوبي هم باشد!
چه كنيم؟
خبرنگار بايستي ليز بخورد
سُر بخورد
لاي چرخدندههاي سرمايه لايي بكشد
خبر را چارهاي ندارد مثل سفارش بسازد
ولي با هنرمندي
لاي اين سفارش
حرف خود را بزند
مخفيانه
رمزگونه
فقط مشتري حقيقي بتواند بفهمد
بعضي افراد
فقط بعضي مخاطبين
نياز به ترفندهاي ادبي دارد
راست و درست نميتواند حرف خود را بيان كند
زيرا چنين حرفي خريدار ندارد
و براي آن پول نميدهند
حتي اگر خبرنگاري منتقد باشد
يقين سرمايهگذارش اين را خواسته است
منافعي در انتقاد داشته است
براي انتقاد پول داده است
اگر يك روز براي تأييد پول بدهد
خبرنگار تأييد ميكند
يك روز هم براي تخريب پول ميدهد
خبرنگار تخريب ميكند آدمها را
متأسفانه واقعيت خبرنگاري امروز اين است
يك چاره هست
ايجاد اتحاديه خبرنگاران
خبرنگاران يك صنف بشوند
يك «خانه» تأسيس كنند
باشگاه مستقل داشته باشند
خودشان مبلغي را به عنوان حق عضويت بپردازند
براي تأمين هزينهها
تا اتحاديهشان مستقل بشود
براي ديگران كار كنند
پول در بياورند
ولي
در اتحاديه
فقط براي نشر حقايق به هم كمك كنند
سؤالاتي طرح كنند
كه مشتريِ سرمايهدار ندارد
ولي مردم ميخواهند
نياز واقعي جامعه باشد
تا چنين اتحاديه مستقلي نداشته باشند
وابستهاند
و وابسته
نميتواند واقعيت را بگويد
آنچيزي را ميگويد كه از او خواسته باشند!
خبرنگاران يك روز بايستي همه دور هم جمع شوند
اتحاديه بسازند
اتحاديهاي مستقل از تمام وابستگيها
آن روز را ميشود روز خبرنگار ناميد
وگرنه امروز
فقط روز خبرگزاريهاست!
خلاص