تب را مي‌بَريم
از بين
آيا كار درستي‌ست؟
وقتي دارو مصرف مي‌كنيم
استامينوفن مثلاً
همه تب‌بُرها
تب يك درمان است
روشِ درماني
طبيعي
خودِ بدن
ميكروب‌ها را مي‌كُشد
از بين مي‌برد
پس تب چرا بايد از بين برود؟
از قديم پيشاني را خنك
تا آسيب نزند
به مغز
گرمايي كه براي درمان لازم
براي مغز مضرّ
تشنّج
آسيب
فقط همين
اما روش‌ها
آيا هنوز همان روش هميشگي؟
دستمالِ خيس
مرطوب
من هم چون ديگران
از كودكي فرزندان
هميشه همين روش
اما بعدتر
روش‌هاي بهتر
يك‌بار در داروخانه
چسبي ژلاتيني
سرما را حفظ
در يخچال
روي پيشاني مي‌چسبيد
به سرعت خنك
اين ايده را همان به من داد:
چرا نشود روش‌ها را تغيير داد؟!
رايانه گرم مي‌شود
قطعات الكترونيكي
فن
هيتسينك
آلومينيوم
رساناي عالي گرما
چرا پيشاني را خنك نكند
وقتي CPU را مي‌كند؟!
ابتدا همراه با فن
امتحان كردم و جواب داد
ديدم زياده‌روي‌ست
خودِ هيتسينك به تنهايي هم كافيست
جواب داد
جواب مي‌دهد
سال‌هاست
شايد شش الي هفت
ما ديگر از روش‌هاي قديمي استفاده نمي‌كنيم
هنگام تب
فقط همين هيتسينك
با كش متصل
خيس هم نمي‌شود
لازم هم نيست مدام در تشت آب خنكش كني
فقط كافيست نصب كني
روي پيشاني
پيوسته خنك
تب را كنترل
مغز را نجات
حرارت را كاهش
مي‌شود
تغيير ممكن است
بهتر شدن
هميشه راه‌هايي براي ارتقا هست
به شرط اين‌كه فكر خود را محبوس نكنيم
اصل تحوّل را بپذيريم!
كتب وجه‌الله (ع): «فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ، لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا؛ فَأَعْرِضْ عَمَّا يُعْجِبُكَ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكَ مِنْهَا، وَ ضَعْ عَنْكَ هُمُومَهَا لِمَا أَيْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالاتِهَا؛ وَ كُنْ آنَسَ مَا تَكُونُ بِهَا أَحْذَرَ مَا تَكُونُ مِنْهَا، فَإِنَّ صَاحِبَهَا كُلَّمَا اطْمَأَنَّ فِيهَا إِلَى سُرُورٍ أَشْخَصَتْهُ عَنْهُ إِلَى مَحْذُورٍ، أَوْ إِلَى إِينَاسٍ أَزَالَتْهُ عَنْهُ إِلَى إِيحَاشٍ» (نهج‌البلاغه، ن68)
دنيا همچون مار است، بپسودن آن نرم و هموار و زهر آن جانشكار. پس، از آنچه تو را در دنيا شادمان مى دارد، روى برگردان چه اندك زمانى با تو مى ماند. و انديشه دنيا را از سر بنه چه يقين دارى كه از تو روى بگرداند، و آن گاه كه بدان خو گرفته اى بيشتر از آن بترس، كه دنيا دار چون در دنيا به خوشى اطمينان كرد او را به تلخكامى در آورد، يا اگر به انس گرفتن آرميد او را دچار وحشت كرد (ترجمه شهيدي)
حسن ف: سلام. خيلي جالبه. راستش از اون عكس خنده ام گرفت. پسرتان شبيه آدم آهني ها شده بود.
