«فلش نقرهايه كو؟»
- لازمش داري؟
«نه! همين جوري پرسيدم»
- روش چند تا فايل ريختم بدم به يكي.
«به كي؟»
گفتگوي من و سيداحمد است
سؤالي پرسيده كه نبايد
بايد برايش توضيح دهم
- ببين پسرم!
ميتونم بهت بگم به كي
مهم هم نيست
بگم چه فايلي
ولي
يك كمي فكر كن
اگر به اين سؤالت جواب بدم خطرناك نيست؟!
براي تو
براي اخلاقت
براي آيندهت
ميدوني چرا؟!
چون به اين كار ميگويند: فضولي!
وقتي به حال انسان تفاوتي نميكند
وقتي بيارتباط
كاري كه به فرد ربط ندارد
اين سؤال براي او نيست
نبايد بپرسد
جواب هم ندارد
اين ميشود فضولي و تجسّس
در كار و امور ديگران
من اگر به اين سؤالها جواب بدهم
به تو كمك نكردم
به فضولي كمك كردم
تا تو را بگيرد
تسخيرت كند
كه نبايد
قبلتر هم يادشان داده
از كودكي
همه سؤالها را جواب نميدهم
گاهي نبايد پاسخ داد
به كودكان
تا ياد بگيرند
آنها بايد بفهمند كه چه چيزهايي را «نبايد» بپرسند
اخلاقي نيست يعني!
قال مَنهَجُ الواضِح (ع): «أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ [لَاءَمَ] لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا» (نهجالبلاغه، خ1)
آفرينش را بدون نياز به انديشه و فكر و استفاده از تجربه و بى آن كه حركتى ايجاد كند و درباره تصميمى بينديشد ايجاد كرد و آغاز نمود. خلقت هر موجودى را به وقت خاصّش موكول كرد موجودات گوناگون را با يكديگر التيام داد و به هر كدام طبيعتى مخصوص و غريزه اى ويژه بخشيد و صفات ويژه آنها را همراهشان ساخت و پيش از آن كه آنها را بيافريند از همه آنها آگاه بود و به حدود و پايان آنها احاطه داشت و از جميع لوازم و تمام جوانب آنها باخبر بود. (ترجمه مكارم)