اولين رأيي كه دادم 1376 نبود (بعداً فهميدم كه بود! :)
انتخابات رياست جمهوري
خيلي هم مطالعه
خيلي پيگيري
حتي رفتم مجله ايران فردا را خريدم
چون مصاحبه عزّتالله سحابي را منتشر كرد
فردي كه قصد شركت در انتخابات داشت
با دقت خواندم
به عنوان يكي از گزينهها
خود را سوسيال دموكرات معرفي
اما چند ماه مانده بود
تا 18 سالم تمام شود
اگر چه رأي مستقلي براي خود داشتم
در نهايت
دو گزينه روبهرويم
ناطقنوري و خاتمي
اولي را ميشناختم
در جامعه روحانيت
دومي را نه
زماني كه وزير بود آگاه نبودم
در سنّ آگاهي نبودم
گفتههاي او را مطالعه
و از همه مهمتر
آنچه در رسانه ملي
سخنرانياش
نه
پسندم نبود
او را انقلابي تشخيص ندادم
ماند ناطقنوري
آن زمان خيلي از سياستهاي رفسنجاني مطلع نبودم
ناطقنوري را انقلابي تشخيص دادم
سال 1380 وضع كشور خيلي بد شد
خاتمي حسابي اوضاع سياسي را به هم ريخت
اوضاع فرهنگي را هم
قطعاً رأيم او نبود
مثل بار اول
به توكلي رأي دادم
عليرغم ميلم
به نظرم اصلح
اگر چه صحبتهايش توجهم را جلب نكرد
1384 شد
رأي من قاليباف
سابقه مديريت عالي
تحوّلي پديد آورده
اما جريان عوض شد
ناگهان
احمدينژاد خيلي مردمي وارد شد
همهجا نام او بود
او يك احياگر
كلماتي را ميگفت كه از امام (ره) ميشنيديم
سالها هم نشنيده بوديم
خيلي انقلابي
خيلي خيلي انقلابي
او از سنّتها حرف ميزد
درست در زماني كه لاريجاني و قاليباف سعي ميكردند خود را مدرن نشان دهند
پس رأيم تغيير كرد
دوره بعد هم به او رأي دادم
سال 1388
اگر چه اتفاقات خوبي در مناظره نيافتاد
رگههاي هواي نفس را در گفتگوهايش حس ميكردم
انگار براي خدا نبود
براي انقلاب نبود
براي خود بود
براي رأي آوردن بود
براي من اين يك روند درست نبود
اما هنوز بهترين گزينه
گزينه اصلح
اينبار هم احمدينژاد
اما 1392
سه چهار چهره مقبول
افرادي صالح و قابل قبول
دوستان نظرشان جليلي
من اما قاليباف
اصرار داشتم «رئيس جمهور» ميخواهيم
فردي عملياتي و اجرايي
سرش را بياندازد پايين و كار كند
همين
يك مدير لايق و قدرتمند
كاربلد
سابقه قاليباف اين را نشان ميداد
بيترديد
نيروي انتظامي را زير و رو كرد
نظمي كه در تاريخ ايران سابقه نداشت
به 1396 كه رسيديم
باز هم نظرم قاليباف بود
اما كنار كشيد
به نفع رئيسي
كار درستي كرد
خداپسندانه
نشان داد بيهواست
براي خود نيست
براي خدمت است
پس من به رئيسي رأي دادم
اين يك مشكل زيربناييست
اشتباه در قانون اساسي
كشوري كه رهبر دارد
چه نيازي به رئيس جمهور؟!
اين را همان اوايل فهميدند
اينكه دو قدرت در كشور نميشود
رئيس جمهور با نخستوزير كنار نميآمد
جور نميشد
دليل هم داشت
رئيس جمهور فراتر از سه قوه
و نخستوزير
فقط رئيس دولت
قوه مجريه
اما در قانون اساسي
رهبر هم بود
جاي رئيس جمهور تنگ
عملاً به كار نميآمد
نتيجه چه شد؟
نخستوزير را در بازنگري حذف كردند
و وظايف او را
همگي به رئيس جمهور
و يك اشتباه در گفتار رخ داد
در اصطلاح
«رئيس جمهور»
اما رئيس جمهور ديگر رئيس جمهور نبود
نخست وزير بود
رئيس دولت بود
اين غلط بود كه به او رئيس جمهور گفته ميشد
يادشان رفت اين اسم را تغيير دهند
شايد هم توجه نداشتند
نتيجه؟!
مدام چالش
رئيس دولتي كه خيال ميكرد رئيس جمهور است
درگير با رئيس نظام
با رهبر
درگيريها پيدرپي
ادعا ميكرد اختيار كافي ندارد
انتظار رئيس جمهوري داشت
اختيارات رئيس دولت را داشت
مشكل اين بود
عدم تطابق انتظار با واقعيت
همين مسأله احمدينژاد را هم زمين زد
او ميل رهبري داشت
اقدام به رهبري
مواضعي كه ميگرفت
مواضع رهبر يك نظام
نه فقط رئيس يك دولت
رئيس يك قوه
براي اجرا و پيادهسازي قانون
قاليباف خوبياش اين بود
مدير اجرايي
هواي رهبري نداشت
از گذشته او ميشد ديد
تحليلهايش
موضعگيريهايش
اكتفا به سطح اجرايي
فراتر نميرفت
و حالا كه 1400 شده است
رأي من باز هم قاليباف
كه البته نيامد
كار خوبي هم كرد
اگر بتواند مجلس را خوب اداره كند كار بزرگي كرده
چه نيازي به برداشتن باري ديگر
رأي من رئيسي هم نيست
خيلي خوب و انقلابيست
اما
او را در قامت رئيس قوه قضائيه بيشتر دوست دارم
تجربه و سابقهاي كه دارد
انگار براي همين ساخته شده
تخصّص آن را
الآن رأيم جليليست
سابقه انقلابيگري و پايبندي به نظام
مبارزه و جهاد
قدرت و جرأت و شجاعت
يادآور سردار سليماني
مهم «تكليف» است
عمل به تكليف
من عهدي با خدا دارم
به عنوان يك بنده
به عنوان عبد
در اطاعت از فرامين و اوامر
كاري به اين و آن هم ندارم
آن جناح يا آن جناح
آن فرد يا آن فرد
رأي بياورد يا نياورد
من وظيفه و تكليفي دارم
رأي «حق» نيست كه
كه يكي بگويد رأي نميدهم
اومانيستها رأي را «حق» ميدانند
مگر ميشود در نظام اسلامي رأي نداد
رأي دادن «تكليف» است
نگاه يك مسلمان اين است
من اين را از امام (ره) ياد گرفتم
اميدوارم جليلي اشتباه نكند
يا هر كه رأي آورد
عنوان «رئيس جمهور» را باور نكند
«رئيس دولت» باشد
فراتر از وظايف خود موضع نگيرد
حرف اضافه نزند
كار اضافهتر نكند
سرش را بياندازد پايين و كشور را آباد كند
دولت را سر به راه كند
افسار وزارتخانهها را سفت كند
مهار به خرج دولت بزند
پاي سرمايهدارها را از دولت كوتاه كند
نظام سرمايهداري را فلج كند
اقتصاد را اسلامي كند
بانك سركش را رام كند
پول بيپشتوانه را باثبات كند
روند توليد را تسهيل كند
با اين اوصاف به او رأي ميدهم
به جليلي
البته اگر تا روز انتخابات كنار نكشد
كاري كه خيلي بعيد هم نيست
به نفع رئيسي شايد!