نظريه استاد حسيني (ره) پاسخ ميدهد
فشار يعني تأثير
تأثير يعني تركيب
دست من با شيء تركيب ميشود
با جرم آن
يعني اجتماع ضدين اتفاق ميافتد
چيزي كه در فلسفههاي ديگر محال است
اينجا ممكن
اصلاً بايد اتفاق بيافتد
ضرورت دارد
تا تأثير معنا پيدا كند
بخشي از دست من
هنگام فشار
هنگامي كه تأثير شيء را احساس ميكنم
با شيء تركيب ميشود
بخشي از اجزاي بدن من
با بخشي از جرم شيء
نه اينكه فقط در هم فرو روند
بلكه
تركيب شده
يك محصول جديد
مثلاً اگر آهني در دست گرفته باشم
مرز مشخصي وجود ندارد
اگر
به اندازه كافي بزرگ كنيم
پيش برويم
با دقت نگاه كنيم
به ماده جديدي ميرسيم
چيزي كه هم آهن است و هم پوست من
اين چيز جديد
يك طيف از اثر دارد
هر چه كه به سمت من نزديكتر ميشود
بيشتر پوست است
و كمتر آهن
و
هر چه كه به سمت شيء برويم
بيشتر آهن است و كمتر پوست
اما
در تمام اين طيف از تركيب
هم آهن حضور دارد و هم پوست
اگر اين طور نباشد
تأثير رخ نميدهد
فشار اتفاق نميافتد
اگر مرز روشني ميان آهن و دست باشد
هيچكدام ديگري را حس نميكنند
درك نميكنند
تأثير نميكنند
متباين به تمام ذات ميشوند
مرز نبايد باشد
اين ادعاي بزرگ استاد حسيني(ره) است
پس
نه فقط در رنگ
كه قابل كمّي شدن است
مقدار دارد
طول موج دارد
كه
در تمام اشياء
در تمام واقعيات
ما
هميشه با طيفها مواجه هستيم
هر چيزي را كه تصوّر كنيم
هر چيزي را كه لمس كنيم
تركيب نباشد تأثير نيست
حس كردني هم در كار نيست
برخوردي هم نيست
اگر خورشيد زمين را جذب ميكند
حتماً بايد برخوردي در كار باشد
بخشي از خورشيد با زمين تركيب شده است
اگر چه ما توجهي به آن نداشتهايم!
ياعلي
[ادامه دارد...]