پس
جمعبندي
با نكاتي كه عرض شد
وقتي كه ميبينيم
فيزيك نظري
بدون مشاهده و آزمون به نتيجه ميرسد
مثل نسبيت عامّ
يا مكانيكهايي كه نام برديد
يا نظريه ابرريسماني
يا جهانهاي موازي
همه و همه
اگر چه به نظر ميرسد
در بادئ امر
در ابتدا
كه ربطي به واقع ندارند
به مشاهده و آزمون
اما
قطعاً با مشاهده مرتبطند
از طريق ديفرانسيل
و انتگرال
بارها و بارها
تبديل شدهاند
تا به اين نتايج رسيدهاند
نتايجي كه از اندازهگيري مشاهدهها به دست آمدهاند!
همهشان بر يك قاعده بزرگ استوارند
تكيه زدهاند
آزمايش علمي
باقي هرم علم اينچنين پايدار مانده
نباشد نيست
نبود نميبود
آن هست كه اين هست
ميشود پيگيري كرد و تا مبدأ رسيد
براي هر نظريهاي كه در اين علوم مطرح شده است
به نقطهاي
كه آزمون صورت پذيرفته و نتيجهاي حاصل شده.
اينكه متغيّرهاي فراواني هست
كه
ما مطلع نيستيم
قطعاً هست
بايد هم باشد
علم تفصيلي نيست
اجماليست
در حال رشد است
هميشه اين است
چون ما انسان هستيم
چون ما
محدوديم
علم ما هم محدود است
اما
فراموش نكنيم
هدف، كارآمديست
علم ما كارآمد است
اگر مبتني بر روش علمي باشد
حتي اگر ميلياردها متغيّر را نديده باشد
همه آن متغيّرها
در زمان اندك حضور ما در جهان
و در مكان ريزي كه در آن حاضريم
«ثوابت» هستند
نه متغيّر
يعني
در اين مكان و زمان كوچك
آنها تغيير محسوسي ندارند
كه اگر داشتند
در آزمون ما خلل وارد كرده
خود را نشان ميدادند
كه ندادند
آنها به كارآمدي علم ما خللي وارد نميكنند
پس
علم از علم بودن خارج نميشود
اشكالي كه شما فرموديد
اين كه
محمول را اشتباه قرار دهيم
اين اشكال
مربوط به چه كسانيست؟
قبلاً عرض كردم
آنهايي كه
به دنبال علم صددرصدند
يعني
كساني كه
باور دارند انسان ميتواند به واقع كماهيهي پي ببرد
يعني چه؟
يعني واقع را
همانطور كه واقعاً هست
درك كند
[ادامه دارد...]