استاد حسيني
علم را نسبي ميداند
زيرا
بشر را مطلق نميداند
مخلوق نميتواند مطلق باشد
عقل ما هم
درك و فهم ما
همه نسبي است
ولي
اين نسبي بودن مانع نميشود كه نتوانيم حركت كنيم
بشناسيم و تشخيص دهيم
شناخت نسبي
حركت نسبي
رشد و تكامل نسبي
نسبي بودن علم
فقط آنهايي را ناراحت ميكند
كه
علم را به «يقين صددرصد» تعريف كردهاند
به
انطباق ادراك با واقع
اما
اگر دست از انطباق برداريم
و به كمتر از صددرصد راضي شويم
يعني
در حقيقت راضي شويم كه مخلوق هستيم
و توان ما محدود است
همه چيز ما محدود است
علم ما هم محدود است
اما
همين محدود براي رشد ما كافيست
زيرا خداوند هر آنچه براي رشد نياز داشتهايم در اختيار ما قرار داده است!
فلسفه استاد حسيني
پيوند زيادي با اعتقادات اسلامي دارد
يعني
نسبي بودن علم را
با كمك دين و اعتقاد به خداوند
تعريف ميكند
با مباني اعتقادي خودمان
بنابراين
به شكگرايي نميافتد
و تجربهگراي محض
و پوزيتيويست
و پراگماتيست
از اينها نميشود
حرف راسل قطعاً نادرست است
آزمون اگر علمي باشد
ما را به علم ميرساند
برهان خلف هم دارد
اگر
حرف راسل درست بود
اينهمه كشفيات علمي رخ نميداد
همين رايانهاي كه من و شما مشغول تايپ در آن هستيم
سرويس ايميلي كه از آن استفاده ميكنيم
اينها با علم توليد شدهاند
اگر
همه ما مثل بوقلمون راسل بوديم
بشريت
هرگز اين فناوريها ساخته نميشد
علم نسبيست
و
با همين نسبيت هم كارآمد است
چون قادر به شناخت از واقعيت است
با آزمايش
البته
آزمايش علمي!
[ادامه دارد...]