بله
يكبارش را قبول دارند
در تصوّر و تصديق
ميگويند بعضي علوم نياز به حس دارند
مثلاً: رنگ گنبد حضرت معصومه س چه رنگيست؟
ميگويند از علوم حسيست
بايد بروي و ببيني
ولي
اين مشاهده به معناي تجربهگرايانه آن نيست
اين آزمون و آزمايش نيست
چون
يكبار آن كافيست
تكرار نميخواهد
منظور از مشاهده و آزمون در علوم غربي
علوم تجربي
روش استقراييست
حالا اگر بخواهيم به دانشآموز ياد بدهيم
من روش سيدمنير را ترجيح ميدهم:
ما اشياء واقعي را نميشناسيم
مفاهيم ذهني هم نميدانيم چقدر با واقعيت منطبق هستند
ولي
يك چيزي را ميدانيم هست
يك ارتباطي وجود دارد
بين ذهن و خارج
در خارج بين موضوعات «نسبتهايي» وجود دارد
مثلاً
اگر قرمز دو برابر آبي باشد
رنگ بنفشي كه حاصل ميشود نصف قبلي به قرمز تمايل دارد
يك نسبت است
نسبتي بين بنفشها
و قرمزهايي كه در آنها به كار رفته است
چون بنفش را از تركيب قرمز و آبي ساختهايم
اين نسبت واقعيست
حالا در ذهن
يك نسبت وجود دارد
بين مفهوم قرمزي و مفهوم بنفشي
ما
البته كه نميدانيم آنچه از قرمز تصوّر ميكنيم
عيناً همان قرمزي خارج است يا خير
اين را مطمئن نيستيم
كه قطعاً هم عين هم نيستند
ولي
نسبتي كه بين قرمزي ذهني و بنفشي ذهني وجود دارد چه؟
آيا
اين نسبتها عين نسبتهاي واقعي هستند؟!
خير
اين را هم نميدانيم
ولي
ميدانيم اين نسبتهاي ذهني با نسبتهاي واقعي «متناسب» هستند
يعني بين آنها هم نسبتهايي واقعي وجود دارد
شايد مثلاً نسبتهاي واقعي دو برابر نسبتهاي ذهني باشند
ولي
هر چه كه باشند
نتيجه هميشه يكيست
وقتي قضاوت ميكنيم در ذهن خودمان
كه اگر دو برابر قرمز بريزيم، بنفش نصف آن قرمزتر خواهد شد
اين قضاوت را وقتي بين مفاهيم ذهني ميكنيم
در نسبت ميان آنها
در خارج اتفاقي ميافتد
كه متناسب با همين است
بنفش هم در خارج همين رفتار را بروز ميدهد
اگر قرمز خارجي را دو برابر بريزيم
بنفش خارجي نصف آن قرمزتر ميشود!
اينجا اعداد مهم ميشوند
علم حساب
زيرا
اعداد نماد نسبتها هستند
استاد حسيني ره
اساساً علم حساب و رياضي را علم «نسبتها» ميداند
و راه شناسايي واقعيت
شايد اين نظريه
شباهت به پوزيتيويسم پيدا كند
اما
با توجه به تعريفي كه از اعداد ميدهد
و سرايتي كه به تمام مفاهيم
و ارزشها را در آن مؤثر ميداند
يعني اسلامي بودن را
متفاوت ميشود
با پوزيتويسم و تمامي شناختهاي تجربهمحور
موفق باشيد
[ادامه دارد...]