«قهر هميشه ممنوع است»
اين يك قانون است
هميشه بوده
هميشه هم هست
ياد گرفتهاند
محكم ايستادم
پاي قوانين بايد ايستاد
قانون تخلّفناپذير است
بايد بفهمند كه استثنا ندارد
فهميدند
گاهي قهر ميكرده
كودكي ميكرده
سر چيزي ناراحت شده
ميخواسته ندادم
با برادر دعوا شده
با خواهر
كودك است ديگر
رفته در اتاقي ديگر
در را مثلاً بسته
حتي اتاق ديگر هم نه
در همين پذيرايي
رفته يك گوشه نشسته
از همه فاصله گرفته
زياد اتفاق ميافتاد
يك رفلكس و بازخورد طبيعيست
ولي
نبايد طبيعي باقي بماند
من عوض كردم
به حول و قوّه خدا
با اصراري كه بر قانون داشتم:
«قهر در اين خانه ممنوع است»
تا قهر ميكرد
ميرفتم سراغش
- پسرم! الآن قهر كردي؟
چرا؟
الآن قهر كني به چه كسي آسيب ميزني؟
به خودت؟
يا به كسي كه باهاش دعوا داشتي؟
برايش توضيح ميدادم كه طرف دعواي تو الآن در خوشي كامل است
وقتي تو قهر ميكني
او كيف ميكند
به مقصود ميرسد
پيروز ميشود
او برنده مبارزه
چون تو جا خالي كردهاي
قهر فايدهاي براي تو ندارد
اين را فهميدند
قهر هرگز مفيد نيست
طبيعتشان عوض ميشود
كودك پراگماتيست است
كاركردگرا
منفعتمحور
هر چه مفيد نباشد رها ميكند
انسان اينطور خلق شده است اصولاً.
[ادامه دارد...]