اصلاً نميدانستم
باور هم نميكردم
خيلي براي خود من جالب بود
قبلتر از خودم پرسيده بودم
چرا يخچال را «يخ چال» ناميدهاند؟!
چرا «يخ كمد» نيست؟!
آن روز فهميديم
وقتي به موزه علوم و فناوري رفتيم
فروردين پارسال
مردم ايران يخ داشتند
در گذشته
در همه طول سال
وقتي كه يخچال و فريزر نبود
با سامانهاي كه خود اختراع كرده بودند
آقايي كه مسئول اين قسمت از موزه بود
اينطور توضيح داد:
ديواري بلند و طولاني ميساختند
پشت آن حوضي كم عمق
طوري كه آفتاب نخورد
آب كه پر ميكردند
شبها يخ ميزد
دوباره آب ميريختند
باز يخ ميزد
لايهلايه يخ ميشد
روزها هم آفتاب نميتوانست آب كند
زمستان را پر ميكردند از يخ
چاله بزرگي را كه براي ذخيره ساخته بودند
روي چاله گنبدي مرتفع
اجازه ندهد گرما نفوذ كند
لاي يخها كاه
تا به هم نچسبند
تمام تابستان يخ داشتند
يخچالهايي كه ايرانيها در تمام شهرها ميساختند
يخها را ميفروختند و مردم استفاده ميكردند
روزي كه فناوريهاي غربي نيامده بود هنوز
يعني همين محله «يخچال قاضي» قم هم چنين سابقهاي دارد
روزي حتماً يخچال بزرگي در آنجا نصب بوده
به همان سبكي كه همه جاي ايران بوده
خيلي شگفتآور
بعد هم همين نام را به «كمدهاي سرد كن» خارجي نسبت دادند
شد يخچالهاي امروزي!
موزه فوقالعاده آموزندهاي بود
حقيقتاً جالب
بچهها كه ساعات خوشي را گذراندند
مدتي كه گام به گام موزه را ميديدند
موزه ايران باستان و دوران اسلامي را هم ديديم
كمتر مورد استقبال قرار گرفت
شايد هنوز سن كودكانم براي درك ارزش اشياء اين موزهها كافي نبود
بيشتر خودم برايشان توضيح دادم
از انسانهايي كه بودند و ديگر نيستند
فقط آثارشان
ما هم امروز هستيم و قطعاً روزي نخواهيم بود
چه آثاري از ما براي آن روز باقي خواهد بود؟!
كتب علي بن أبيطالب (ع): «فَإِنَّ الْمَرْءَ لَيَفْرَحُ بِالشَّيْءِ الَّذِي لَمْ يَكُنْ لِيَفُوتَهُ، وَ يَحْزَنُ عَلَى الشَّيْءِ الَّذِي لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ» (نهجالبلاغه، ن66)
آدمى از رسيدن به چيزى كه از او فوت نمى شد خوشحال مى گردد، و از فوت چيزى كه نصيب او نمى گشت اندوهناك مى شود (اين خوشحالى و اندوه بيجاست). (ترجمه انصاريان) [روزي انسان از پيش مقدّر شده است!]