انتخاب خودشان بود
بيشتر اصرارِ سيدمرتضي
قبلاً وقتي از «هفتسين» پرسيده بودند
بيمفهومي آن را توضيح دادم
بياساسي آن را
نداشتن ريشههاي تاريخيِ قابل درك
- ببينيد بچهها!
فكر كنيد يك خاني
يك شاهي
يك آدم گردنكلفتي
يك زماني آمده و جشني برگزار كرده
چيزهايي را فراهم كرده
خواني گسترده
سفرهاي پهن كرده
چيزهايي بوده شايد براي اِطعام
مهمان دعوت كرده و داده خوردهاند
اين وسط هفتسيني پديد آمده
بعديها همان را تقليد كردهاند
يك نسل كه گذشته
خيال كردهاند حكم قطعي و مسلّم است
شده سنّت
فرهنگ
تخطّي از آن غير قابل گذشت!
اگر به خودشان بود
به كودكانم
به فرزندانم
قطعاً مثل ديگران
آنها نيز نميپرسيدند
سنّت اينطور شكل ميگيرد
پدر و مادر انجام ميدهند
فرزند از نوزادي ميبيند
دركي از صحّت و خطا ندارد
فقط ياد ميگيرد
ميشود حجّت
ديگر رها نميشود
حتي پرسش هم نميكند
پرسش را من در ذهن آنها اولين بار انداختم:
«چرا هفتتا؟»
«چرا سين؟»
اين شد كه تصميم جديدي گرفتند
بيشتر آخري
حرف «ميم» را انتخاب كرديم
حرف نخست نام خانوادگي همهمان
و عدد «چهار»
تعداد اعضاي خانواده
بچهها چيدند
سفره «چهارميم»مان را:
1. ماست: به نشانه درستي و صداقت
2. مربّا: به نشانه شيريني و لذّت
3. ميوه: به نشانه سلامتي و قوّت
4. مُهر: به نشانه پرستش و عبادت
- بچهها سنّت همينطور درست ميشود
فكر كنيد
اگر شما هر سال اين كار را تكرار كنيد
وقتي صاحب فرزند هم شديد
اگر اصرار و جدّيت داشته باشيد
فرزندان شما فرا ميگيرند
شرطي ميشوند
عادت ميكنند
اقامه ميكنند و حفظ مينمايند
و بعد
يك فرقه جديد
يك خُردهفرهنگ جديد
يك طيفي در جامعه ايران شكل ميگيرد
صد سال ديگر
خاندان شما
وابستگان شما
همه «چهارميمي» ميشوند
اصلاً «هفتسين» را نميپذيرند
و بعد
شايد جنگ هم بشود
هفتسينيها چهارميميها را منحرف معرفي ميكنند
و چهارميميها
اين را يك تحوّل در تاريخ نام ميگذارند
پاي آن جان ميدهند
ميجنگند
دعوا ميكنند
فحش ميدهند
در شبكه مجازي ميگذارند
و به همين سادگي
تفرقههاي بزرگ فرهنگي شكل ميگيرد
و اقوام و قبايل جديد پديد ميآيد!
خيلي بياساس است
نه؟!
خيلي از باورهاي فرهنگي و خرافاتيمان!
قال مولانا و مقتدانا(ع): «لَيْسَ الْخَيْرُ أَنْ يَكْثُرَ مَالُكَ وَ وَلَدُكَ، وَ لَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ وَ أَنْ يَعْظُمَ حِلْمُكَ وَ أَنْ تُبَاهِيَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ؛ فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ وَ إِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ» (نهجالبلاغه، ح94)
خير افزون شدن مال و فرزند نيست، خير آن است كه دانشت زياد، و بردباريت بزرگ گردد، و به بندگى پروردگارت به مردم مباهات نمايى، پس اگر خوبى كردى خدا را شكر كنى، و اگر بدى نمودى به طلب مغفرت برخيزى. (ترجمه انصاريان)