دنبال دُنبه ميگشت
مريم
در كاسه آبگوشتي كه جلويش بود
- نگرد دخترم! دنبه را له كردم تا نتوني درسته بخوري!
وقتش بود كه خاطره بگويم
قصه و داستان
بهترين روش آموزش
بچهها با خاطره بهتر ياد ميگيرند
- بچهها من عاشق دنبه بودم
وقتي ديزي سفارش ميدادم
روبهروي حرم
هميشه يك دنبه وسط آبگوشتم بود
ميگذاشتم لاي نان
نمك ميزدم
درسته ميخوردم
غرق لذّت ميشدم
اما
ترك كردم
وقتي فهميدم چقدر ضرر دارد برايم
وقتي وزنم بالا رفت
سيدمرتضي كلام مرا ادامه داد:
«منم دو تا چيزو ترك كردم
ديگه نقاشي مرد عنكبوتي نميكشم
ديگه گنج هم نگه نميدارم»
خيلي دوست داشت
اينكه هر چيز جالبي را جمع كند
كمدش يك گنجينه از عتيقهجات بود
خودكارهاي عجيب
كيف و دفتر و مداد و پاككن و تراش
هر چيزي كه دوست داشت نگه ميداشت
استفاده نميكرد
يك گنج درست كرده بود
قبلاً گفته بودم كه «گنج» درست كردن خوب نيست
سيداحمد هم به ما پيوست:
«من هم تنبلي رو ترك كردم
ديگه ميخوام زرنگ باشم»
كمكاري ميكرد معمولاً
سر جمع كردن سفره
موقع جمع كردن رختخواب
معمولاً آخرين نفر بود
سعي ميكرد بار كمتري بر دوشش باشد
مانده بود مريم
- دخترم! تو چي رو ميخواي ترك كني؟
متحيّر مانده بود
چيزي به ذهنش نميرسيد
خوردن شيرينيجات را كه نميتوانست
معلوم بود قصدش را هم ندارد
اما وقتي اصرار مرا ديد
او هم به گروه ما پيوست:
«من هم بينظمي را ترك ميكنم»
دفتر و كتابش خيلي وقتها روي زمين پخش ميماند
پارچهها و وسايل خياطياش
لباسهايش را دير از رختآويز جمع ميكرد
گاهي هم چادر و مانتويش اين طرف و آن طرف پيدا ميشد
به هم پيوستيم
به گروهِ ترك
قرار شد هر كدام يك چيزي را ترك كنيم
تصميم گرفتيم
حالا مانده مراقبه
مراقب هم باشيم تا به عزممان اهتمام نماييم!
قال باب العلم(ع): «مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ، لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ» (نهجالبلاغه، ح440)
چه شكننده است خواب براى تصميم هايى كه (انسان) در روز مى گيرد. (ترجمه مكارم)
نمى توان به تصميم ها و وعده هاى افراد زياد خوش بين بود زيرا بسيار مى شود كه تصميم هاى محكمى امروز مى گيرند ولى شب مى خوابند و صبح بيدار مى شوند و به كلى آن را رها مى سازند گويى نه تصميمى گرفته بودند نه وعده اى داده بودند. (پيام امام اميرالمؤمنين؛ شرح نهجالبلاغه مكارم)