باور كنيد
دوست دارند
بچهها
جانكندن را
خيلي هم زياد!
گفتم بس است
اين همه سابيدن كه نميخواهد
اما
دست بردار نبود
سيداحمد گلم!
بيكار بود
بيكار بيمار است
دستم در خورش كرفس
ناهار ميپختم
بعدازظهريست
مشقها را روز قبل نوشته
صبح است و بيكار
انسان سالم بيكار نميماند
نبايد بماند
اين شد كه گفتم برود يك فيلتر هود بخرد
وقتي برگشت
گفتم عوض كند
موقع عوض كردن
گفتم يك دستمال هم بكشد
اما...
«ببين چقدر تميز شده!»
ديگر ول كن نبود كه
يك ظرف كامل شوينده را مصرف كرده
اما
ارزشش را داشت
ارزش ياد گرفتن را
تجربه كردن را
فعاليت را
احساس پيروزي را
بچهها جانكندن* را دوست دارند
تا احساس پيروزي كنند
احساس قدرت
احساس بزرگ شدن
اين احساس را نياز دارند
تا بخواهند
طلب كنند
تا بشوند
انساني قدرتمند
در بزرگساليشان
اين ارزشها بايد در ذهنشان پرورانده شود
انسانِ بيكار به كار نميآيد
به درد نميخورد يعني
روح و روانش
چه كودك باشد و چه بزرگ
چه مرد يا زن
انسان بايد در حال تلاش باشد
پيوسته و مداوم!
* جانكندن: اصطلاحي به معناي تلاش بسيار زياد و فوق طاقت!
پ.ن. سيدمرتضي هم مشغول پر كردن ظرفهاي نمك و فلفل و چيزهاي ديگر
كلاً سر و سامان دادن مواد اوليه آشپزخانه!
قال أخو الرسول (ع): «افْعَلُوا الْخَيْرَ وَ لَا تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً، فَإِنَّ صَغِيرَهُ كَبِيرٌ وَ قَلِيلَهُ كَثِيرٌ» (نهجالبلاغه، ح422)
كار نيك انجام دهيد و هيچ مقدار از آن را كم مشماريد چرا كه كوچك ان بزرگ و كمش بسيار است. (ترجمه مكارم)