مدرسه كه باز شد
همان روزهاي نخست
سيداحمد شاكي آمد خانه:
«ساعت كلاسمون خرابه!»
- خراب نيست پسرم
احتمالاً باتريش تموم شده
يه باتري ببر بده معلم وصل كنه بهش!
سيدمرتضي هم شنيد:
«ساعت كلاس ما هم باتري نداره»
- تو هم يه باتري ببر مدرسه!
برداشتند و بردند و معلّم نصب كرد و ساعت كلاسشان راه افتاد
خيلي خوشحال اينبار به خانه آمدند
نه فقط از راه افتادن ساعتشان
كه
از عزيز شدن پيش معلّمشان
پيش همكلاسيهايشان
از چه؟!
از «توجه»
روز بعد مريم گلايه كرد:
«كلاس ما اصلاً ساعت نداره!»
و پيشنهادي هم اضافه:
«بابا، ميشه از همين ساعتايي كه براي خودمون ساختيم براي كلاس بسازيم؟»
- بله دخترم
چرا نشه
يكي درست ميكنيم
و درست كرديم
با كمك هم
از اين ساعتها
قبلاً نوشته بودم
اينجا
يك سال پيش
وقتي خود مريم زد و ساعت خانه را شكست
موتورش ول شد
رها
بدنه نداشت
ولي موتور بود
با چند تكه فوم ماكتسازي يك ساعت ساختيم
موتور را نصب كرديم
و اكنون
يكسال است كه كار ميكند
و همه از آن راضي
مريم ساعت را برد مدرسه
وقتي برگشت
حالش قابل توصيف نبود:
«همه خوشحال شدند، معلّمها تعجب كرده بودند! ميپرسيدند: خودت درست كردي؟!»
خب چند معلّم دارد ديگر
غير از ابتداييست
عربي، فارسي، انگليسي، رياضي و...
هر درسي يك معلّم
روال متوسطه اينطور است
كلاس هفتم
آنقدر تعريف كرد و تعريف
از شاديهاي همكلاسيها
از آن همه «توجّه»
كه
به اين نهايت رسيد:
«يكي از معلّما دوازده تومن پول داده گفته يكي براي منم درست كن، به عنوان بيعانه، رنگشم گفته چي باشه»
خب ما براي قبلي موتور داشتيم
ولي براي كلاس
از ساعتسازي محلّمان خريديم
موتور را 16 هزار تومان حساب كرد
كمي گران به نظرم رسيد
اين شد كه رفتم در اينترنت
سايتي پيدا كردم و چند موتور سفارش دادم
هر كدام هفت هزار تومان
مريم خودش درست كرد
يك ساعت زيبا براي معلّمش
دقيقاً مثل همان كه براي خانه ساخته بوديم
و براي كلاس درسش
اما اين پايان ماجرا نبود
يكي دو تاي ديگر هم ساختيم
موتور هفت هزار توماني
فوم هم دانهاي پنج هزار تومان
ساعتهاي ارزاني در آمد
خصوصاً اينكه كار دست هم بود!
انسانها «توجه» را دوست دارند
زيرا
شاخص «دوست داشتن» است
دوست داشته شدن
توجه نياز به هزينه زياد ندارد
گاهي با همين مبالغ اندك
فقط اينكه «حواست» هست
اين مهم است
كسي كه به كلاس درس توجه دارد
يك باتري هم ببرد كافيست
همه ميفهمند
كسي كه به فرزندش توجه دارد
كسي كه به همسرش
كسي كه به دوستانش
«توجه» نياز به هزينه ندارد
توجه به همين سادگيست
«پيش از آنكه بگويد انجام دهي»
قبل از اينكه بخواهد!
يكجورايي شبيه به نظريه «حق الطاعة» شهيد صدر (ره)
دلت بايد بتپد
براي خانه و خانواده
كلاس و همكلاسيها و معلّم
جامعه و مردم و رهبران آن
حتي بشريّت
حتي طبيعت
هر چه كه خداوند خلق كرده است
وقتي دلت براي «خدا» بتپد
«توجه» پيدا ميشود
به او و هر آنچه كه به او وابسته است!
قال أميرالمؤمنين (ع): «إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً، فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا، فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ.» (نهجالبلاغه، ح193)
براى دل هاى (آدميان) علاقه و اقبال و (گاه) تنفر و ادبار است. هنگامى كه مى خواهيد كارى انجام دهيد از سوى علاقه و اشتياق وارد شويد، زيرا اگر قلب را مجبور به كارى كنند نابينا مى شود. (ترجمه مكارم*)
* اين روزها ايشان در بستر بيماري هستند، براي سلامتيشان دعا ميكنيم!