اصلاح سيستمي در نگرش سيستمي؛ آيا ما نظريه حكومتي جديدي داريم؟
اگر قرار باشد سيستم را اصلاح كنيم، يك نظريه جديد براي كل سيستم نياز داريم. اگر دنيا باشد و دولت دنياداري، وظيفه حكومت را همان تعريف كنيم كه ماكياول گفت، خُب اينكه همان ميشود. همان سيستمي كه اكنون هست. بهترينش هم هست، در دنيا. سالها تجربه پشت آن. ما آن را نميخواهيم. نخواستيم كه انقلاب كرديم. شاه كه همان مسير را داشت ميرفت. ميخواست دروازههاي تمدن را هم باز كند. مردم ما دنياپرستي را انتخاب نكردند، دنيا را به نفع آخرت، مزرعه آخرت طلب كردند.
ولايت فقيه يك نظريه جديد است، در حكومت. نظير ندارد در دنيا. جمهوري اسلامي ما مثل جمهوري اسلامي پاكستان * نيست. ما ساختاري ميخواهيم كه مسير پيشرفت ايمان و تقوا در جامعه باشد. پس ساختار خود را بايد بر بنيان ولايت فقيه استوار كنيم.
يك نظريه جديد در حكومت، تعاريف جديد ميخواهد. بايد بگوييم هدف از دولت چيست، كار آن چيست اصلاً. قوّه قضاييه را بازتعريف كنيم. مكانيزم عمل آن را متناسب با هدف آن بسازيم. مجلس شورا چيست اساساً؟ كاركرد آن؟ بايد تعريف كنيم و از ابتدا اجزاء را در كنار هم بچينيم. با نظمي جديد. چرا سه قوّه؟ شايد بيشتر لازم باشد. سپاه و ارتش چه جايگاهي دارند؟ چه هدفي؟ در ساختار كلان نظام چطور؟ اينها تعريف ميخواهد و براي تعريف، ما به آن نظريههاي كليدي محتاجيم.
سيستم را از پايين نميشود اصلاح كرد. تغيير از كلان آغاز ميشود. پس دست مردم نيست. مردم به كار روزمره خويش مشغول، قدرت و فرصت و دانش كافي ندارند. نبايد فرصتسوزي كنيم، مثل فرانسويها، تا جمهوري اول به دوم برسد، با خونريزي و انقلاب. انقلاب در ساختارها را بايد خود ما رقم بزنيم. بايد حكومت رقم بزند. اگر تلاش از بالا باشد، مسير كه باز بشود، نخبگان سر جاي خود عمل خواهند كرد. اگر فرصت اصلاح سيستم از بالا را فراهم نكنيم، نظريات جديد را ارائه ندهيم، كف جامعه تا يك زماني صبوري خواهد كرد. بعد به خاطر حفظ اسلام هم كه شده قيام خواهد كرد. براي حفظ اسلام دوباره ناگزير به مبارزه در بستر جامعه خواهيم بود.
قيام فرهنگي؛ تنها راه براي انقلاب فرهنگي و انقلاب فرهنگي؛ تنها راه براي نجات
اصلاح جامعه نياز به عزم ملّي دارد. يك تنه نميشود. يك نفر و دو نفره نيست. اگر يك روز امام راحل عظيمالشأن (ره) فرياد «اسلام در خطر است» سر داد، اين روند آگاهسازي بوده است. نخبگان را آگاه كرد. مردم را آگاه كرد. شبكهسازي كرد در ميان نخبگان. خواصّ اهل حق جمع شدند. متوجه شدند. آگاهي پيدا كردند و آگاهي بخشيدند. از تمام ابزارهاي به روز هم استفاده كرده. نوار كاست را كه آخرين فنآوري آن عصر بود به خدمت گرفته. كار را تا انتها بردند، تا دورترين روستاها را آگاه كردند. مسجد فعّال شد و مركز و كانون تبشير و اطلاعرساني و اجتماع مردم براي آغاز يك حركت بزرگ.
انقلاب فرهنگي يعني تغيير در ساختارها. اين تغيير ضروريست. ساختار مثل ساختمان يك بناست. اگر ساختمان مال بيگانه باشد، همه مستأجريم. مال خودمان نيست. امروز ما در ساختمان كفر زندگي ميكنيم. بانك ما ربويست. مهريه زنان ما ربويست. اسكناسي كه در دست داريم ربويست. خريد و فروش نقد و نسيه ما ربويست. اجاره خانه و رهن آن ربويست. تمام مواد غذايي كه از طريق كارخانهها توليد شده، كه امروزه همه چيز كارخانهاي شده، ربويست، زيرا كارخانه نميتواند بدون وام بانكي و سود و كارمزد آن سر پا شده باشد. اين ساختمان از اساس اسلامي نيست. مال ما هم نيست. ما در ساختمان بيگانگان زندگي ميكنيم. سالهاست.
اگر بخواهيم ساختمان خودمان را بسازيم، بايد در فرهنگ، انقلاب كنيم. يعني ساختارهاي جديدي طراحي كنيم. از اساس و بنيان، فكر جديد كنيم. اين عزم ملّي ميخواهد. و عزم ملّي بدون آگاهي نميشود. تنها راه آن «قيام» است. قيام يعني همه بايد بيايند وسط و با تمام قوا. مردم آگاه شوند، نخبگان هم. سفت بايستيم پشت توليد ساختار. شرح دهيم كه چه بر سر ما آمده و ميآيد. به اين روش اميد است كه درست شود.
------------------------------------
* پاكستان با نام رسمي جمهوري اسلامي پاكستان (به زبان اردو: اسلامي جمهوري? پاكستان)، كشوري در جنوب آسيا است و پايتخت آن اسلامآباد نام دارد. اين كشور در جنوب مرز آبي هزار كيلومتري با درياي عمان دارد و از غرب با ايران، از شمال با افغانستان، از شرق با هندوستان، و از شمال شرق با جمهوري خلق چين هممرز است.
[ادامه دارد...]