تجربه بنياسرائيل در قرآن و امّت برگزيده خداوند
گاهي انسان اصلاً متعجب ميشود، وقتي حجم توجهي كه در «قرآن مسلمين» به «اهل تورات» شده است را ميبيند! چه رازي در آن است؟! خداوند چرا بايد در كتاب مسلمانان اينهمه بنياسرائيل را خطاب قرار دهد؟
«اي بني اسرائيل! نعمت هاي مرا كه به شما عطا كردم، ياد كنيد و به پيمانم [كه سفارش به عبادت و ايمان به همه انبيا به ويژه پيامبر اسلام است] وفا كنيد تا من هم به پيمان شما [كه توقع ثواب وپاداش در برابر عبادت وايمان است] وفا كنم» *.
خداوند نعمتهاي فراواني به فرزندان يعقوب (ع) داد، نه، بالاتر از آن، آنها را از همه معاصرين خود برتر كرد: «اي بني اسرائيل! نعمت هاي مرا كه به شما عطا كردم و اينكه شما را بر جهانيانِ [زمانِ خودتان] برتري دادم، ياد كنيد» **.
خداوند نوادگان اسحاق (ع) را از دشمنان نجات داد و از دشواريها و عذابهاي فراوان: «اي بني اسرائيل! به راستي شما را از دشمنتان نجات داديم، و با شما در جانب راست طور وعده گذاشتيم و ترنجبين و مرغ بريان را بر شما نازل كرديم» *** و «همانا ما بني اسرائيل را از آن عذاب خواركننده نجات داديم.» *2*
اما بني اسرائيل مسير حركت خود را عوض كردند و بيراهه رفتند: «البته ما از بني اسرائيل [بر اطاعت از خدا و پيروي از موسي] پيمان گرفتيم و پيامبراني به سوي ايشان فرستاديم؛ هرگاه پيامبري احكام و قوانيني كه دلخواهشان نبود براي آنان مي آورد، گروهي را تكذيب كرده و گروهي را مي كشتند!» *3*
اما اين امّت برگزيده الهي به عهد خود وفا نكردند و خداوند جور ديگري با آنها رفتار كرد: «از بني اسرائيل بپرس: چه بسيار نشانههاي روشن به آنان عطا كرديم، و هركس نعمتِ [هدايت] خدا را پس از آنكه به او رسيد، تبديل [به كفر] كند، [بداند] كه يقيناً خدا سخت كيفر است.» *4*
زيرا: «اين [كيفر سخت] به سبب اين است كه خدا بر آن نيست كه نعمتي را كه به قومي عطا كرده [به عذاب و نقمت] تغيير دهد تا زماني كه آنان آنچه را در خود [از عقايد حقّه، حالات پاك و اخلاق حسنه اي كه] دارند [به كفر، شرك، عصيان و گناه] تغيير دهند» *5* و «يقيناً خدا سرنوشت هيچ ملتي را [به سوي بلا، نكبت، شكست و شقاوت] تغيير نميدهد تا آنكه آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتارشايسته و پسنديده] در وجودشان قرار دارد به زشتيها و گناه تغيير دهند. و هنگامي كه خدا نسبت به ملتي آسيب و گزند بخواهد [براي آن آسيب و گزند] هيچ راه بازگشتي نيست» *6*
وقتي اين نوادگان ابراهيم (ع) مورد غضب الهي قرار گرفتند، خداوند بدمردماني را بر آنها مسلّط كرد: «پس هنگامي كه [زمان ظهور] وعده [عذاب و انتقام ما به كيفر] نخستين فسادانگيزي و طغيان شما فرا رسد، بندگان سخت پيكار ونيرومند خود را بر ضد شما برانگيزيم، آنان [براي كشتن، اسير كردن و ربودن ثروت و اموالتان] لابه لاي خانهها را [به طور كامل و با دقت] جستجو ميكنند؛ و يقيناً اين وعدهاي انجامشدني است… پس هنگامي كه [زمان ظهور] وعده دوم [براي عذاب و انتقام] فرا رسد، [پيكارگراني بسيار سختگير بر ضد شما برميانگيزيم] تا شما را [با دچار كردن به مصايب سنگين و گزند و آسيب فراوان] غصهدار و اندوهگين كنند و به مسجد [الاقصي] درآيند، آن گونه كه بار اول درآمدند تا هر كه و هر چه را دست يابند، به شدت در هم كوبند و نابود كنند.» *7*
آيا امّت برگزيده باز هم عوض خواهد شد؟
ولي در اين ميانه، چه چيز سبب شد كه آنها به زشتيهاي خود ادامه دهند و از تذكرات شديد الهي درس نگرفته، اصلاح نشوند؟ بيچارگي و ناداني آنها را خداوند در اين استدلال غلطشان نشان ميدهد: «و يهود و نصاري گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوييم. بگو: [اگر گفتار شما درست است] پس چرا خدا شما را به گناهانتان عذاب مي كند؟ بلكه شما هم بشري هستيد از مخلوقاتي كه خدا آفريده است. هر كه را بخواهد ميآمرزد، و هر كه را بخواهد عذاب ميكند.» *8*
امّت موسي (ع) و امّت عيسي (ع) هر كدام در زمان خود، آنقدر مشمول عنايات و الطاف ربوبي قرار گرفتند كه به اصطلاح، خودشان را گم كردند. گمان كردند اين نعمتها از باب رفاقت و دوستي با خداست و همين براي هميشگي بودنشان كافيست. پنداشتند خداوند چون آنها را برگزيده و بهترين رسولان خود را براي هدايتشان ارسال كرده، ديگر خر مراد را سوارند و خرشان از پل گذشته است. هر چه بخواهند بكنند و هيچ عقابي دنبالشان نيست. خداوند صراحتاً چنين نسبتهايي را نفي ميكند و رسماً اعلام ميكند: همهتان بشر هستيد و نزد من مساوي. هر كه گناه كند عقاب ميشود و هر كه عمل صالح انجام دهد نجات مييابد.
فراموش نكنيم كه اين خطابات قرآن به فرد يا افراد خاصّي نيست. مخاطب امّت است. جامعه بنياسرائيل، جامعه يهود و جامعه نصارا. جامعه مسلمان چطور؟ جامعه شيعه چطور؟ جامعه ايران چطور؟ آيا ملّت ما از اين قاعده مستثنيست؟! نيست. ميدانيم و بايد بدانيم كه نيست. توجه داشته باشيم كه هيچ مناسبت و رابطه متفاوت و خاصّي بين اين منطقه از جهان و مردم آن با خداوند وجود ندارد، جز ايمان و عمل صالح. اگر اين ايمان و عمل صالح از دست برود، خداوند استثناء قائل نميشود.
-------------------------------
* يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ (بقره:40)
** يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَي الْعَالَمِينَ (بقره:47 و 122)
*** يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَي? (طه:80)
*2* وَلَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ (دخان:30)
*3* لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا ? كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَي? أَنفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ (مائده:70)
*4* سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ ? وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (بقره:211)
*5* ذَ?لِكَ بِأَنَّ اللَّـهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَي? قَوْمٍ حَتَّي? يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ? وَأَنَّ اللَّـهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (انفال:53)
*6* إِنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّي? يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ? وَإِذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ (رعد:11)
*7* فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ ? وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا … فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا (اسراء:5 و 7)
*8* وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَي? نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّـهِ وَأَحِبَّاؤُهُ ? قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم ? بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ ? يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ (مائده:18)
[ادامه دارد...]