تلاش موفق شهيد صدر و تلاش ناموفق شهيد مطهري
«شهيد صدر» * اين را يافت. كتاب «اقتصادنا» ** را براي همين نوشت. اين كتاب سه فصل دارد كه در فصل نخست اقتصاد سرمايهداري و در فصل دوم اقتصاد اشتراكي يا همان سوسياليستي نقد ميشود. فصل سوّم هم به اقتصاد اسلامي ميپردازد. مهمترين عنصري كه در زنجيره ساختار اقتصاد غربي مورد توجه شهيد صدر قرار ميگيرد «انحصار زمين» است. او ادله شرعي و فقهي فراواني ارائه ميكند كه در اسلام مالكيت زمين مشروط است و بسياري از زمينها در تملّك افراد نميآيند. اين پاشنه آشيل نظام سرمايهداريست. او كتاب خود را به زبان عربي نگاشت و سالها بعد كه به فارسي ترجمه شد، چندان مورد مطالعه و بررسي قرار نگرفت.
اما «شهيد مطهري» *** وضعيت ديگري داشت. وي نيز عباراتي شبيه به شهيد صدر دارد. در يادداشتهاي اقتصادي خود مينويسد: «نظر اسلام در مورد اقتصاد مبتني است بر يك اصل فلسفي و آن اينكه زمين و منابع اوّليه براي بشر، يعني براي اينكه زمينة فعّاليت و بهره برداري بشر قرار بگيرد، آفريده شده است: «ولقد مكناكم في الارض و جعلنا لكم فيها معايش قليلا ما تشكرون (اعراف:10)؛ و همانا شما را در زمين مأوا داديم و در آن براي شما روزيها قرار داديم و چه كم شكرگزاري ميكنيد» در هيچكدام از اين دو عامل، يعني عامل مورد استفاده و عامل استفاده كننده نبايد موجبات حبس و تعطيل و ركود فراهم شود… كسي نبايد گمان كند كه اگر مالك خصوصي مالي شد، اختيار مطلق دارد مي تواند آن را حبس كند؛ زيرا مطابق آنچه گفتيم، خداوند، انسان را فاعل، و منابع اوّليه را قابل آفريده است، و اين قوّة فاعلي خواسته كه از آن مادّة قابله استنتاج كند. خود زكات برطلا و نقره عنوان جريمه دارد؛ لهذا علي عليهالسلام فرمود: انكم مسؤولون حتي عن البقاع والبهائم» *2*
بنابراين در نظر شهيد مطهري نيز، مانند شهيد صدر، اگر فردي زميني را رها كند و در آن نه بنايي بسازد و نه كشاورزي كند و اگر هم بنايي ساخته، نه خود ساكن شود و نه منفعت سكونت در آن را واگذار كند، اين زمين از ملكيت وي خارج ميشود و هر شخص ديگري يا حكومت اسلامي ميتواند آن را تصرّف كند و به بهرهبرداري برساند. زمين عنصر مهمي در زنجيره عناصر نظام سرمايهداريست كه اگر تحليل شود و قوانين آن اصلاح شده، به اسلام بازگردد، از اساس ساختار اقتصاد ليبرال را بر هم ميزند.
برخورد با شهيد مطهري اما متفاوت بود. پس از شهادت ايشان اين يادداشتها توسط برخي از روزنامهها منتشر شد و مخالفتهاي شديدي را برانگيخت. چون اين نگارهها در تقابل با نظام سرمايهداري بود، توجيهي شد تا ديدگاه وي را به رويكرد سوسياليستي نزديك كند. حرفها و سخنهايي عليه شهيد مطهري به راه افتاد: «مطهري التقاطي است «يا» ماركسيسم زده است».
يادداشتهاي وي بعدها در قالب يك كتاب منتشر شده كه در فصل سوّم از بخش اول آن عنوان «سرمايهداري جديد» ذكر شده است. استاد در اين فصل سرمايهداري جديد را «رأس و رئيس مسائل مستحدثه(يا نوپديد)» معرفي ميكنند و با نقد شيوه رايج اجتهاد، در اين زمينه مينويسند: «فقهاي عصر، از مسائل بانك و بيمه و چك و سفته به عنوان مسائل مستحدثه كم و بيش بحثهايي كرده و ميكنند ولي توجه ندارند كه رأس و رئيس مسائل مستحدثه، خود سرمايهداري است. زيرا ابتدا چنين تصور ميرود كه سرمايهداري يك موضوع كهنه قديمي است كه شارع اسلام براي آن، حدود و موازين مقرر كرده است. تجارت، اجاره، مستغلات، مزارعه، مضاربه، مساقات، شركتها، همه اينها سرمايهداري است كه در اسلام براي آنها احكام و مقرراتي تعيين كرده(شده) است. اما اينكه مقدار سرمايه كمتر يا بيشتر باشد ربطي به مطلب ندارد. ولي حقيقت مطلب اينطور نيست. سرمايهداري جديد يك پديده جداگانه و مستقل و بيسابقهاي است و جداگانه و مستقلاً بايد درباره آن اجتهاد كرد». در همين فصل، برهان ماركسيسم بر نامشروعيت سرمايهداري جديد را رد ميكنند و سپس خود از منظري متفاوت و البته ريشهايتر، به عدم مشروعيت سرمايهداري جديد فتوا ميدهند.
ديدگاههاي شهيد مطهري دچار سوء برداشت شدند و به همين جهت مخالفتهايي را در ميان بزرگان روحانيت بر انگيختند و در نهايت در آن زمان، از انتشار يادداشتهاي ايشان جلوگيري شد. آنها تصوّر كرده بودند مخالفت شهيد مطهري با «سرمايهداري» به معناي مخالفت با مالكيت خصوصي مورد نظر اسلام بوده و در نتيجه در غلتيدن به نظام سوسياليستي و اشتراكيست.
«آيتالله معرفت» *3* هم مقاله *4* مفصلي در موضوعي مرتبط نوشته و از اساس، مالكيت خصوصي زمين را خلاف ادله شرعي اسلامي دانسته است. دقّتهاي ايشان بيشتر فقهي بوده و جاي ترديد و شكي باقي نميگذارد.
به صورت خلاصه، نظام سياسياي كه اقتصاد در آن محور است و در اقتصاد نيز كليد توسعه بر اساس طرح آدام اسميت «انباشتگي سرمايه» است و سرمايه نيز تبديل شده به براتها و حوالههايي اعتباري و بدون پشتوانه حقيقي كه اساس محاسبه تورّم و نرخ و سرعت بيارزش شدن اين اَسناد جعلي، «ربا» است، در چنين ساختاري مهمترين عنصر قدرت مبتني بر نقدشوندگي «وام»هاي ربويست. اين نقدشوندگي از طريق گرو و رهن ميسّر ميشود و هيچ رهن و گرويي بادوامتر و پايدارتر از «زمين» و «ملك» نيست و اين تنها از طريق «انحصار زمين» حاصل ميشود. پس انحصار مالكيت زمين پاشنه آشيل نظام سرمايهداريست و اگر آن را از زير برج عاج آن بيرون بكشيم، تمام سرمايهداري آناً فرو ميپاشد و چيزي از آن باقي نميماند. همين است كه ترومن اولين نفوذ اقتصادي در ايران را «اصلاحات ارضي» قرار ميدهد. فاجعهاي كه تحت عنوان «انقلاب سفيد شاه و مردم» *5* در اين كشور روي داد. باور كردني نيست كه بخش مُعظَم همان قوانين استثماري همچنان در كشور ما رسميت دارد و در دادگاهها مورد ارجاع حقوقي و قضايي قرار ميگيرد!
--------------------------------
* سيد محمدباقر صدر (زاده 1313 / 1353 (قمري) - درگذشته 1359 /1400 (قمري)) فقيه، اصولي، مجتهد، فيلسوف، انديشمند، مرجع تقليد مبتكر و نظريهپرداز شيعه و سياستمدار عراقي بود. از او گاه به لقب شهيد خامس و سيد ذبيح القفا نيز ياد ميشود. در سال 1365 (قمري) كه دوازده ساله بود به همراه برادرش سيد اسماعيل به نجف رفت تا نزد استادان حوزه علميه آن شهر به تحصيلات عالي بپردازد. او بخشي از سطوح را نزد برادرش آموخت. دوره عالي فقه و اصول را نزد سيد ابوالقاسم خويي و شيخ محمدرضا آل ياسين گذراند. فلسفه اسلامي (اسفار ملاصدرا) را از صدرا بادكوبهاي آموخت و در كنار آن فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غيرمسلمان را هم آموخت. گفته شده وي در دروس علامه جعفري در اين زمينه شركت كردهاست. او در فلسفه، اقتصاد، منطق، اخلاق، تفسير و تاريخ نيز مطالعه و تحقيقاتي داشت. وي را ميتوان بنيانگذار منطق استقرائي در حوزه دانست.
** اقتصادنا، سيدمحمدباقر صدر، ناشر بوستان كتاب قم، 1387
*** مرتضي مطهري (زاده 13 بهمن 1298 برابر با 3 فوريه 1920 ميلادي در فريمان - ترورشده 11 ارديبهشت 1358 در تهران) روحاني شيعه، استاد فلسفه اسلامي و كلام اسلامي و تفسير قرآن، عضو هيئت موتلفه اسلامي و از نظريهپردازان نظام جمهوري اسلامي ايران بود. وي قبل از انقلاب سال 1357 استاد دانشكده الهيات دانشگاه تهران بود. بعد از انقلاب به رياست شوراي انقلاب منصوب شد. سيد روحالله خميني علاقه زيادي به وي داشت، تا بدانجا كه بعد از مرگش گفت: «فرزند عزيزي را كه پاره تنم و حاصل عمرم بود، از دست دادم»
*2* مرتضي مطهري، نظري به نظام اقتصادي اسلام، انتشارات صدرا، 1368
*3* محمدهادي معرفت (1309-1385ش) از عالمان شيعه و محققان علوم قرآني است. در كربلا متولد شد و خاندانش از نوادگان شيخ عبدالعالي ميسي هستند. تحصيلات حوزوي را در حوزههاي علميه كربلا، نجف و قم گذراند و سپس در كنار فقه و اصول، توان خود را در تفسير و علوم قرآن گذارد. كتابهايي از وي در اين عرصه باقي مانده، كه مجموعه ده جلدي التمهيد و صيانة القرآن من التحريف و التفسير و المفسرون از جمله آنهاست. محمد هادي معرفت در دي 1385ش درگذشت و در حرم حضرت معصومه به خاك سپرده شد.
*4* مالكيت زمين در منابع اسلامي، محمدهادي معرفت، انديشه حوزه، 1374، شماره 2: «موضوع اين نوشتار، بحث درباره مسأله زمين است:آيا آباد نمودن آن موجب ملكيت ميشود يا صرفا حق اولويت ميآورد؟صريح كلمات فقهاي بزرگي همچون شيخ، محقق، علامه، شهيد و مانند ايشان، صرف حق است، و نيز ظاهر كلمات ديگران بر همين است، زيرا گرچه تعبير به ملك كردهاند، ولي مقصودشان ملك تبعي(تبعا للآثار) ميباشد و به قول شهيد ثاني، ملكيت غير تامه.دليل آن است كه همگي قائلند كه ولي امر مسلمين در صورت ظهور و قدرت، ميتواند از آنان خلع يد كند.لذا پي ميبريم كه همچنان، اين گونه اراضي بر ملك امام باقي بوده، و احياي آن از سوي ديگران موجب خروج از ملك امام نگرديده است. اين بحث با اين برداشت، كاملا بيسابقه است و در آن سعي شده با دقت و احتياط لازم، عميقانه مسائل دنبال شود، و مطالب در چهارچوب فقه استدلالي سنتي با همان روش تحقيقي سلف عرضه گردد، لذا از جاده مستقيم دلالت كتاب و نصوص صحيح و صريح اهل بيت عليهم السّلام پا فراتر نهادهايم.اميد است پسند اهل تحقيق واقع گردد و مقبول درگاه احديت قرار گيرد.»
*5* انقلاب سفيد يا انقلاب شاه و مردم نام يك سلسله تغييرات اقتصادي و اجتماعي شامل اصول نوزدهگانه است كه در دوره پادشاهي محمدرضا شاه پهلوي و با ياري نخست وزيران وقت علي اميني، اسدالله علم، حسنعلي منصور و اميرعباس هويدا در ايران به تحقق پيوست. انقلاب سفيد در مرحله نخست، پيشنهادي شامل شش اصل بود كه محمدرضا شاه در كنگره ملي كشاورزان در تهران و در تاريخ 21 دي ماه 1341 خورشيدي خبر اصلاحات و همهپرسي را براي پذيرش يا ردّ آن به كشاورزان و عموم مردم ارائه داد. پس از آن و در تاريخ 6 بهمن 1341 عموم مردم نيز در يك همهپرسي سراسري، به اصلاحات رأي مثبت دادند. شاه اين اصلاحات را انقلاب سفيد ناميد زيرا انقلابي مسالمتآميز و بدون خونريزي بود.
[ادامه دارد...]