اگر يك واجب كفايي روي زمين مانده باشه، بر هر فرد مسلمان واجب است آن را انجام دهد. حال در مسئله ي به اين مهمي همچون ربا در نظام اقتصادي، بر همگان تكليف وارد است.
ولي حد آن را چگونه تشخيص دهم. آيا صرف آگاه سازي اطرافيان كفايت مي كند، يا اينكه كار پژوهشي عميق و آگاه سازي سطح نخبگان اقتصادي جامعه در دانشگاه هاي كشور نيز بر امثال بنده واجب است؟
سؤال خوبيست
تكليف چيست؟
قبلترها كه با نظريه سيستمي آشنا نبودم
تصوّرم اين بود
كه اصل انجام تكليف كافيست
كاري هم به ديگران ندارد
مثلاً
من موظفم مردم را نسبت به مطلب الف آگاه كنم
شخص ديگري هم
وظيفه دارد براي مردم امكان عمل به الف را فراهم كند
حالا
شخص ديگر عمل به تكليف نميكند
به من چه؟
من
تكليف خود را عمل ميكنم
مگر اسلام جز اين است؟
اين اسلام فرديست
اين را بعد فهميدم
اين چنين اسلامي اجتماعي نميشود
اسلام اجتماعي نظاممند است
سيستم دارد
روابط اجزاء مهم است
همكاري و همراهي آنها
در چنين اسلامي
اگر فرد ديگر عمل به تكليف نكرد
نه تنها تكليف از من ساقط است
كه اصلاً چه بسا گاهي «نبايد» آن كار را انجام دهم
مثال معروف
دو نفر مشغول كار بودند
يكي ميكَند و ديگري پُر ميكرد
پرسيدند، گفتند:
ما سه نفر بوديم، يكي هم لوله ميگذاشت
امروز نيامده
ما مشغول انجام تكليف خود هستيم!
فرض بفرماييد كه حضرت امير (ع) وظيفه به قيام داشت
مقابل غاصبين خلافت
به چهل نفر اعلام كرد و خبر داد
آنها نيامدند
فرض كه بدون حضور آنها قيام ميكرد
آيا اين عمل ايشان عمل به تكليف بوده
يا خروج از تكليف
و خيانت به اسلام و مسلمين؟
بعضي احكام در نظام اين طورند
در حقيقت تمام احكام اجتماعي
فرض بفرماييد من وظيفه دارم مردم را آگاه كنم
نسبت به رباي در بانك
به نحوي كه
ديگر در بانك سرمايهگذاري نكنند و پول خود را نگذارند
خب
اصل اسكناس كه خودش سرمايهگذاري در بانك مركزيست
پس
بايد اصل اسكناس را رها كنند
با چه معامله كنند
با طلا و نقره؟
آيا سازوكار آن در نظام ديده شده است؟
اين ميشود مردمآزاري
مانند اين طب سنتيهايي كه اخيراً باب شده
مدام مردم را از اين خوردني و آن خوردني ميترسانند
اما بعد
جامعه پر است از كارخانهها و محصولات اينچنيني
مردم بايد زجر بكشند يعني؟
سابقاً نان جو ارزان بود و نان گندم گران
حالا برعكس شده
با تبليغ اينها
نان جو گرانتر از نان گندم
اين ميشود؟
اين خودش مكيدن پول مردم توسط فرصتطلبان گياهفروش است!
ما يك مجموعه هستيم
من و شما و دولت اسلامي
بايد با هم همكاري كنيم
تا به يك هدف برسيم
اگر دولت تخلف ميكند
نميفهمد يا نميخواهد كه بفهمد
نميشود كه من بكَنَم و شما پُر كني
دولت هم لوله نگذارد!
بحث ربا در نظام اسلامي با دولت اسلامي حل ميشود
حالا اگر دولت نكرد
راه چيست؟
آيا راه اين است كه مردم را به خيابان بكشيم؟
تحت فشار تبليغي قرار دهيم
زندگي آنها را مختل كنيم؟
بگوييم از فردا خريد و فروش نكنيد
زيرا پولي كه در دست داريد پيوسته در حال رباست؟!
اصلاً اسكناس يك ابزار ربويست؟!
اين را به مردم بگوييم چه ميشود؟
مردمي كه تا ديروز ناآگاهانه درگير ربا بودند
امروز كه نميتوانند درگير ربا نباشند
پس
از امروز آگاهانه درگير ربا خواهند بود!
آقاي نصيري مصاحبهاي كرده بود
مهدي نصيري
همو كه ماهنامه صبح را داشت
وقتي ما نوجوان بوديم
فساد دستگاههاي دولتي را درج ميكرد
پخش ميكرد و در جامعه موج ميساخت
پرسيدند: چرا متوقف كردي؟
پاسخ داد:
ديدم هر چه فسادها را لو ميدهم
هيچ دستگاهي اقدام نميكند
وزارتخانه عليه من شكايت كرده
دادگاه رأي داده كه حق با من است
خب كه چه؟
يعني وزارتخانه واقعاً دزدي كرده
ولي
براي مقابله با اين دزدي كاري نميكند
ايشان با خود انديشيده
خودِ اين، اشاعه فحشا و ظلم است
دست برداشته
اينكه دزديها را لو بدهد و بعد مردم ببينند كه دستگاه قضا با دزدي مقابله نميكند!
من نميدانم تكليف شما چيست
ولي
يقين دارم كه فردي نيست
تنهايي يعني
بايد گروه شويد
جمع شويد
با كساني كه ارتباطات ييشتري دارند
جمع نخبگاني ميخواهد
افراد تأثيرگذار
مثلاً آقاي [...] در اين زمينه فعال است
سايت و گروهي هم دارند
براي مقابله با ربا
شايد اگر با آنها مرتبط شويد
با هم به نقشهاي برسيد
كه بشود خواص جامعه را بيدار كرد
خواص اهل حق را
اين شايد جواب بدهد
بايد بررسي كرد و آزمود
موفق باشيد و در پناه خدا
اين دغدغه شما خيلي مبارك و مهم است
خداوند پشت و پناهتان باشد
در دو روز اخير تمامي پست هاي "چه كنيم" از شما را خواندم. براي بنده بسيار مفيد بود. از اينكه آن ها را در وبلاگ قرار داده بوديد سپاسگزارم.
اگر امكان جواب گويي به اين سوال داريد ممنون مي شوم بفرماييد كه شما تكليف خود را به طور كلي(اعم از حوزه اقتصادي و انديشه هاي علامه حسيني و غيره) چه چيزي تشخيص داده ايد؟ اگر چه تكليف هر شخصي متناسب با خود اوست، ولي پاسخ شما ممكن است به بنده نيز كمك كند.
حقير نيز روي موضوع تكليف خيلي فكر كردهام
جامعه يك امر سازماني است
گروهي اتفاقها ميافتد
فردي نيست
مثال معروف:
يكي زمين را ميكَند و ديگري پُر ميكرد
چه ميكنيد؟
ما سه نفر بوديم
يكي ميكِند و ديگري لوله ميگذاشت و آخري پُر ميكرد
نفر وسط امروز نيامده است!
جامعه اينطور است
اولي اگر حركت كند
دومي اگر نباشد
اولي كار عبثي كرده است
نه فقط عبث
كه اشتباه
چون قاعده بازي را بر هم زده
و فرصت را از ديگران گرفته
در زمانهاي بعد يعني
من حقيقت اين است كه منتظرم
منتظر حوادثي
اتفاقاتي كه ميافتد
و بنبستهايي كه فشار ميآورد
مدعيهايي كه كنار ميكشند
وقتي ادعايشان به ديوار ميخورد
و ناكارآمدياش جلوهگر ميشود
فتنههايي كه جامعه ما امروز آبستن آن است
شايد كمي دردناك
ولي
تا تشنگي نباشد كسي آب نمينوشد
كسي به دنبال راه ميگردد كه قصد حركت داشته باشد
امروز
نخبگان ما
دچار روزمرگياند
غير از اندكي
من شخصاً در حال مطالعه هستم تا شرايط مناسبي را ببينم
وقتي كه يك بزرگي پرچمي را بلند كند
قيامي را آغاز كند
مثل حضرت امام (ره) در انقلاب سياسي
تا من هم بروم زير آن پرچم
همراهي كنم إنشاءالله
شما راه ديگري در نظرتان هست؟
بفرماييد استفاده ميكنم
قبول دارم كه فتنه 88 در نهايت به نفع نظام تمام شد، ولي اگر بخواهيم صبر كنيم تا فتنه اي آغاز شود تا خواص بيدار شوند، چه بسا ممكن است به خاطر فتنه ها وضعيت آنقدر وخيم شود كه تا خواص بخواهند بيدار شوند و دنبال راهكار بگردند، به جامعه ضربات سهمگين و جبران ناپذيري وارد آيد.
چنين تشبيهي به نظرم مي رسد: اگر بدن انسان را مشابه با جامعه در نظر بگيريم فتنه مشابه با واكسن مي ماند كه بدن را وادار به توليد پادتن براي مقابله با آن مي كند و سيستم ايمني را تقويت مي كند. ولي كسي كه مريض شده است، واكسن چه سودي براي او دارد؟ حال او را بدتر نمي كند؟ واكسن را به بدن سالم مي زنند نه مريض. جامعه ي ما نيز مريض اقتصادي و فرهنگي و .... است. بيم آن دارم كه اگر خواص هرچه زودتر بيدار نشوند و نسخه هاي علوم اسلامي توليد نگردد، فتنه ها جامعه ي مان را در چاهي بيندازد كه بيرون آمدن آن بسيار سخت باشد.
در مورد فيزيك اسلامي، بنده بدين باورم كه اگر پايه هاي اوليه ي آن ريخته شود، در تبيين پديده ها و رفع مشكلات زياد موجود در نظريات فعلي، زيبايي آن به قدري زياد است كه بسياري از اساتيد فيزيك(خواص) جامعه را جذب خود مي كند، مگر اساتيدي كه واقعا معاند باشند. حتي نمود عيني آن نيز با ساخت وسايلي كه نتوان با فيزيك فعلي توضيحشان داد بروز مي كند. (مثلا ابزاري كه در ساخت آن، نوع جديدي از نيرو به كار رفته باشد.)
آن زمان است كه با بيداري اين خواص، حركت در جهت توليد فيزيك اسلامي توسط آن ها شكل خواهد گرفت. چه بسا علوم انساني نيز به خاطر پايه هاي فلسفي فيزيك اسلامي تاثير زياد خواهند پذيرفت.
اما در مورد علوم اقتصادي به نظرتان چنين چيزي ممكن است؟ واقعا اگر مباني اقتصاد، اسلامي شود بحث هاي پايه اي اقتصاد نظير مالكيت، كار، ارزش و ... اسلامي گردد، ولو در حد اوليه، در حدي كه فطرت ها را بيدار سازد. آنگاه زيبايي اقتصاد اصيل براي خواص جامعه حيرت انگيز نخواهد بود؟ آن ها را به حركت در جهت توليد اقتصاد اسلامي وا نمي دارد؟
مشكل تحوّل در علوم اين است
كه
تا به عمل نرسند
زيبايي خود را نشان نميدهند
طبق فرمايش شما
تا
فيزيك نظري نيروهاي جديد را در عمل به كار نگيرد
آن را توهّم ميپندارند
نميپذيرند
صرف چند معادله خيالي
در اقتصاد هم همين است
شهيد صدر نظريات جديد دارد
در كتاب اقتصادنا
فصل آخر را كه بخوانيد
درباره ملكيت زمين حرف تازه دارد
خيلي هم خوب است
اما
چهل سال است به آن توجه نشده
هيچ توجهي
چرا؟
زيرا به عمل نرسيده
و كسي باور نميكند
باور نميكنند كه عملي باشد
از سوي ديگر هم
تا باور نكنند
قبول نميكنند كه در جامعه پياده شود
صبر كنيد
به يك دور باطل ميرسيم
تا باور نكنند اجازه نميدهند اجرا شود
تا اجرا هم نشود
باور پديد نميآيد كه عمليست
اينجاست كه كار سخت ميشود
مسائلي از اين دست هم
مسائل حكومتي
«بخشي» كه نميشود عمل كرد
نميشود مثلاً فقط در يك شهر اتفاق بيافتد
بحث پول است
بحث رباست
بايد بانك مركزي متحوّل شود
تمام بانكها تغيير كنند
روال اجراييشان متحوّل شود
اينها كه با يك تصميم ساده ممكن نيست
يعني
اقتصاد، اسلامي نميشود
مگر همهاش بشود
يا همه يا هيچ است
نميشود اسكناس كه اساس آن بر رباست وجود داشته باشد
ولي مثلاً در كنارش ما صندوق قرضالحسنه بزنيم
آن هم با پول كار ميكند
پول وقتي ربوي شد
از اساس...
يعني جايگزيني طلا و نقره با پول از ابتدا ربوي بوده
معادلات بانك مركزي براي نشر اسكناس ربوي بوده
بانكها با خلق پول اختراع شده
نميشود بخشي عمل كرد كه
نميشود يواشيواش اسلامي كرد
يا همه يا هيچ است
يا همه كشور بايد اقتصاد جديد را بپذيرد
يا همچنان كاپيتاليزم بتازد
پس
آن دور باطل مشكلساز ميشود
حتي در مسئولين متدين ما
انسانهاي خوب ما هم
قبول نميكنند
خواص اهل حق يعني
ميترسند به نسخه جديد عمل كنند
زيرا آن را باور ندارند
زيرا كارآمدي آن را كه نديدهاند
خب چه كنيم كه ببينند؟
بايد عمل كنيم ديگر
عمل هم كه معلّق است به باور آنها
شما چه راهي را پيشنهاد ميكنيد
براي خروج از اين لوپ
از اين حلقه باطل
از اين دوران امري كه پايان ندارد؟
چطور آن را بشكنيم؟
نيروهاي جديد(در سطح كوانتوم) را به عنوان مثالي عرض نمودم. فيزيك اسلامي چارچوب هاي رايج را مي شكند. حتي در همان سطح فيزيك نيوتوني كه نمود عملي آن خيلي خيلي مشهود تر است.
اگر به خواص فيزيك بگوييم كه مثلا انرژي جنبشي به تعريفي كه رايج كرده اند اصلا قادر نخواهد بود فلان و فلان پديده ها را توضيح دهد! و يا اصلا اگر به درستي بينديشيم با تعاريف رايج از فلان و فلان مفهوم فيزيك در تعارض است و سازگاري دروني ندارد. آنگاه به انديشه فرو نمي روند؟ آيا بت فيزيك نيوتوني برايشان شكسته نمي شود؟ خصوصا اگر تك تك مفاهيم فيزيك نيوتوني به چالش كشيده شود و در موضع راهكار، بگوييم كه اگر مفاهيم را اين گونه ي جديد تعريف كنيم نه تنها اين مشكلاتي كه بر شمرديم ندارد بلكه چقدر تصوير روشن تري ارائه مي دهد. به نظرتان در اين صورت خواص بيدار نمي شوند؟
پذيرش اينكه بايد دست روي دست گذاشت و منتظر بحران هاي اقتصادي براي بيداري خواص بود، برايم سخت است.
پاسخي كه از از گروه [...] دريافت كردم چنين است:
سلام رويكرد ما رويكرد امام خميني هست. ايشون با توده مردم انقلاب كردن. اميدي به خواص جامعه خصوصا اقتصاددانهانيست
اونها سيستم بانكي كشور رو صرفا بهش نقد دارن
اونها هژموني بانك رو قبول دارن و به دنبال حذف بانك و الگوي جايگزين نيستن
لذا اميدي خيلي به اقتصاددانها نيست. ما بايد كار رو با عموم مردم جلو ببريم
نميدانم
يعني مطلب براي خود من هم چندان مشخص نيست
اينكه
بايد دست روي دست بگذاريم؟
يا اقدامي كنيم؟
چه اقدامي؟
مسأله اين است
ما چه اقدامي بايد انجام دهيم؟
چه در فيزيك
چه در اقتصاد
چه در خيلي از علوم ديگر
واقعاً چكار ميتوانيم بكنيم؟
اين سؤاليست كه من هنوز هم درگير آن هستم
شايد به همين خاطر است
كه منتظرم
تا يك كسي يك كاري بكند
من هم بيافتم دنبالش
چه كسي؟
نميدانم... :(
انشاالله كه خداوند ما را در يافتن صراط مستقيم راهنمايي نمايد.
در اقتصاد شايد تكليف اين باشد كه ما نيز جزئي از خواص شويم تا هم دولت و هم ديگر خواص، حرف ما را بشنوند و خريدار داشته باشد.
به خاطر دارم كه طبق فرمايش شما زماني كه استاد زنده بود سعي داشتيد كه بين ايشان و استاد مصباح مباحثه صورت گيرد. حال كه اين امر صورت نگرفت، به طور خاص در زمينه ي اصالت ربط، آيا تاكنون شده است كه با يكي از اصالت وجودي ها مباحثه كنيد و با دلايل استاد حسيني ديدگاهشان را نقد كنيد؟ در هر حال در زمينه هاي فلسفه ي اسلامي خواص اهل حق كم نيستند و بيداريشان نسبت به مباحث استاد حسيني راحت تر.
بله
در زمينه فلسفه بحث كردم
اصالت ربط را ارائه كردم
با اصالت وجوديها چند دوره بحث داشتم
آخرين دوره همين يك ماه پيش
پيش از ماه مبارك رمضان
با يكي از اساتيد مؤسسات قم
بحثي را شروع كرديم
قرار شد بعد از ماه مبارك ادامه پيدا كند
متأسفانه نميتوانم نتيجه اين بحثها را مثبت تلقي كنم
البته كه براي خود حقير تجربه خوبي بود
ولي
اينكه توانسته باشم طرف مقابل را متقاعد سازم
اين اتفاق نيافتاد
كه قطعاً و بيترديد
ناشي از ضعف و كاستيهاي حقير است
و نياز به مطالعه و تحقيق و دقت بيشتر دارم
آن روزي كه تلاش كردم جلسه مناظرهاي بين دو استاد برگزار كنم
استاد مصباح و استاد حسيني
زيرا
گمان ميكردم آقاي مصباح بياطلاع است
از آن چه آن سيد ميگويد
ولي بعدتر
خبردار شدم كه آقاي ميرباقري جلسه داشته است
و به عرض آقاي مصباح رسيده
مباحث استاد حسيني (ره)
و حتي در مراسم ختم استاد حسيني
در مسجد محمديه
خودم بودم
خودم ديدم
آقاي مصباح هم تشريف آوردند
يعني
به عنوان يك حوزوي احترام قائل بودند براي مرحوم آسيدمنيرالدين
ولي
از نظر مباحث علمي
نپذيرفته بودند
در پناه خدا