ما اينهمه شيريني خورديم؟
باور نميكنم
بارها رولت درست كرده است
هميشه هم خوشمزه
چطور ميشود؟!
دبيرستان كه بودم تلاش كردم
نشد كه نشد
خشك شد و نشد كه لوله كنم
سختي كار همين است
اينكه نانش درست در بيايد
مريم توانست
بارها و بارها
و اينبار هم
او بهتر از پدرش شده است
اين يعني موفقيت
بيشتر براي من
پيشرفت كودكان امتياز براي والدين است
چه معماي پيچيده و عجيبي!
قال علي (ع): «فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ، وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ.» (نهجالبلاغه، ح32)
انجام دهنده كار نيك از كار نيكش بهتر است و انجام دهنده كار بد از كار بدش بدتر. (ترجمه مكارم)
نظرات
....: يه دو سه باري كامنت هامو خوندم:)))
والا؛)
خطايي از ما سر زده، يه وقتي، عذرخواهيم:)
شنبه ۸ تير ۱۳۹۸ - ۷:۴۵ صبح
پاسخ: هاهاها... كلاً فرهنگ زنانه كشور ما اينطور است. از رسانه ياد ميگيريم. از كودكي. تمام سريالها و تمام فيلمها اينطور است. من گاهي به فرزندانم نشان ميدهم. توجهشان را جلب ميكنم: «ببينيد بچهها چقدر اين زن بيادب است، با چه لحن تندي با شوهرش يا برادرش يا خواهرش يا مادرش يا... صحبت ميكند!» لازم نيست خيلي تلاش كنيد، اولين فيلم يا سريال تلويزيوني را بزنيد و ببينيد، به ده دقيقه نكشيده يك زني سر يكي داد ميزند؛ حالا مرد باشد يا زن يا فرزند! من اين را در خيابان هم زياد ميبينم و ناراحت ميشوم. توي مغازه مثلاً، گفتگوي زن و شوهرها را گاهي ميشنوم، خيلي زننده رفتار ميكنند در مطالباتشان. موفق باشيد. :))
Zahra: لحن من براي كودكانتان مادرانه است نه براي شما اقاي چهل ساله ي 185سانتي صد كيلويي كه با عبا و عمامه ميشه به عبارت 110كيلو
والا
چه اعتماد بنفسي دارين ماشاالله
اينو ديگه علني نكنين لطفا
مزاح بود
از نوع خواهرانه
شاد بمانيد
از نوع دستوري
جمعه ۷ تير ۱۳۹۸ - ۷:۰۳ عصر
پاسخ: ممنونم از لطف شما. من با خواندن مطلب شما گمان كردم كه مخاطب فرمايشتان خودم هستم. يعني لحني كه آن را «مادرانه» ميدانيد و من آن را «آمرانه» توصيف ميكنم را حس كردم در خطاب به من فرموديد. در هر صورت خواستم كمكي كرده باشم. يعني به جامعه زنان ايران. به فرهنگي كه بسيار از آنچه بايد باشد دور شده. تصوّر حقير اين است كه همين لحن آمرانه سبب بيتربيتي و گمراهي بخش عمدهاي از نسل جوان ماست؛ دختر و پسر. اينكه آنها را از خانه دور ميكند از بودن در كنار مادر نگران و ناراحت. متأسفانه متوجه شدهام در اين سالها كه مادران جامعه ما به صرف اينكه فرزند از بدن آنها خارج شده، تا آخر عمر او را قسمتي از بدن خود تلقّي كرده، همانطور كه به دست خود با پيام عصبي دستور ميدهند به صورت جبري حركت كند، فرزند را هم مخاطب دستورات خود ميبينند. اين بد است. اين به زعم حقير ضد تربيت است. انزجار ميآورد و نفرت ميآفريند. اين ميشود كه امروز ميبينيم كه معمول فرزندان به حرف مادران خود نيستند و به خواستههاي آنها احترام نمينهند. ولي من از كودكي، فرزندانم را «انسانهايي مستقل» تلقي كردم و آنطور با آنها سخن گفتم كه با انساني بزرگسال سخن ميگويند، با احترام و بدون دستور. با پيشوندهاي: بيزحمت، لطفاً، اگر امكان داره، خواهش ميكنم و .... آثار آن را هم امروز مشاهده ميكنم كه به طرز عجيب و شگفتآوري فرزندانم مطيعم هستند. البته من هنوز هم انتظار اطاعت از آنها ندارم و گاهي به آنها تذكر دادهام كه هيچكسي حق ندارد به شما زور بگويد حتي من! اگر يك روز ديديد من هم حرف زور زدم، قبول نكنيد! باز هم از توجه شما سپاسگزارم. پ.ن. امروز با بچهها رفته بوديم بوستان غدير. نهار را آنجا خورديم. يك مادر جواني دخترش را بدجور تهديد ميكرد و داد ميزد. ظاهراً دختر سه چهار ساله ليوان از دستش افتاده بوده، شايد هم عمداً انداخته، ولي نشكسته بود. مادر داد كه ميزد، ترس از چشمان دختر بيرون زده بود. حس آن دختربچه را درك ميكردم، او كه مادر را اولين و آخرين پناه در تمام ترسها ميداند، حالا به كه پناه ببرد؟! اين بيپناهي وحشتناك است. خيلي ناراحت شدم و حالم بد شد. هنوز هم حتي. :(
Zahra: شما به خودتون اجازه مي دين كه با خواندن چند كامنت ديگران را قضاوت كنين و دقيقا به دليل نشناختن طبع خانم هاست كه با مادر فرزندانتان سازگاري نكردين جناب.اينهايي كه من نوشتم همه پيشنهاد بود نه دستور و اگر اين را با همه ي هوشي كه در شما سراغ دارم متوجه نشدين پس باز هم اين فرضيه قوت مي گيره كه داشتن هوش رياضي لزوما دال بر باهوشي فرد نيست و براي اينكه فردي را باهوش بدانيم يك پكيج از انواع هوشها لازم است.بگذريم.يعني واقعا شما متوجه لحن مادرانه ي من نشدين؟من خودم صاحب دو فرزندم و بسيار مشتاق اموزش گرفتن و اموزش دادن هستم.اگر باز هم حرف مرا به شكل دستوري برداشت نمي كنيد بايد بگم كمي درباره ي تفاوتهاي زن و مرد مطالعه بفرماييد برايتان لازم است نه از اين باب كه ممكن است زوجه اختيار كنيد از اين باب كه شما به ظاهر روحانيون داعي رهبري و طلايه دار مردم هستيد اگر خانم بودي يواشكي ازت ميپرسيدم چيه؟چته؟پريودي؟
جمعه ۷ تير ۱۳۹۸ - ۶:۱۹ عصر
پاسخ: ممنون از اينكه نظر خود را بيان فرموديد. من هم فقط حس و حالي را كه از خواندن مطلب شما حس كردم عرض كردم، كاملاً صادقانه و بيتعارف. حقيقتاً از اين لحني كه شما آن را «مادرانه» ميناميد ناراحت ميشوم. خصوصاً اگر از ناحيه فردي باشد كه مادرم نيست. :)) در پناه خدا.
Zahra: سلام چه عالي مي بينم كه دخترم يه پا قناد شده براي خودش ماشاالله كيك شطرنجي هم كه ميپزه يادش بدين دركنار رسپي هاي استاد مطالعه هم بكنه سايت هاي اشپزاي معروف دنيا joy of baking جاي خوبيه يادش بدين حداقل اصطلاحات اشپزي و قنادي رو به چند زبون مسلط بشه عربي انگليسي الماني فرانسه ايتاليايي كاش به من نزديك بودين??
جمعه ۷ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۷ صبح
پاسخ: سلام. از لطف شما ممنونم. فقط يه چيزي رو نميفهمم: اينكه چرا زنها عادت دارند مدام دستور بدهند! خدا را شكر كه زن ندارم و طلاق دادم. واقعاً از اين اخلاق زنانه بدم ميآيد! ببخشيد اگر اينقدر رك و صريح عرض ميكنم. احساس ميكنم تمام زنها اينطورند. مدام ميخواهند رياست كنند. لحن شما چنين حالتي را در ذهنم تداعي كرد، وقتي خواندم. نه فقط اين كامنت. كامنتهاي قبلي شما هم پيوسته با همين لحن است. باز هم سپاسگزارم. اميدوارم زنان جامعه ما اين اخلاق زشت را ترك كنند! باز هم از اينكه به وبلاگم سر ميزنيم ممنونم. :) (احتمالاً به دليل همين بيزاري از رفتار زنانه است كه ديگر ميل به ازدواج ندارم)
ام محمد: سلااام
خيلي خوشحالم
خيلي بيشتر از هميشه
اين خاصيت موفقيت است
كه خوشحال ميكند ، حتي اطرافيان را
مريم عزيزم !
گل زيباي خوشبو !خيلي عاليه لذت بردم از هنرت
پنجشنبه ۶ تير ۱۳۹۸ - ۸:۴۲ عصر
پاسخ: سلام. ممنون از توجه شما. در پناه خدا.
....: شيريني شديدا وزن رو ميبره بالا
يا تحرك رو ببريد بالا و يا اينكه مصرف شيرينيجات رو بياريد پايين
من كه از يه حدي شيريني بخورم حالم بد ميشه و هميشه تمايل دارم مزه دهانم ترش باشه نه شيرين
مراقب سلامتيتون باشيد
پنجشنبه ۶ تير ۱۳۹۸ - ۳:۴۸ عصر
پاسخ: آره والا. همينه. شيريني واقعاً بيماري ايجاد ميكنه. منم دارم تلاش ميكنم كمتر بخوريم. تحرّك هم بيشتر. صحيح ميفرماييد. چشم. باز هم تلاش ميكنم كمتر بخوريم و بيشتر فعاليت كنيم. بيشتر هم سعي ميكنم لواشك بخرم. هر وقت دستم برسه ميخرم و ميگذارم جلوي دست، تا ترشيجات بيشتر بخوريم. خودم هم زدم تو فاز سيرترشي و ترشي گل كلم. خودم ترشي انداختم. سه تا شيشه درست كردم، يكيشو خوردم تمام شد. البته تنها. چون بچهها اصلاً ترشي نميخورند! ممنون از تذكرتان. :)
....: اي جاااااان
چه ذوقي كرديد شما:)
ماهم دلمون خواست
من نگران شدم بابت خوردن اين همه شيريني، بنظرم فيريز كنيد خيلي بعدتر بخوريد
واقعا نگرران كننده است
پنجشنبه ۶ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۲ صبح
پاسخ: بله. واقعاً نگرانكننده است. هر روز يك شيريني، مگر ميشود! همين الآن يك كيك درسته در يخچال است. مريم درست كرده. بچهها خواستند صبح بخورند، گفتم نه، حداقل تا شب صبر كنيد كه يك كم بين شيريني ديروز و كيك امروز فاصله بيافتد!!! خدا ما را رحمت كناد! :)) جاي شما هم سبز!